سلامت سازمانی و
سازمان سالم از گویاترین و بدیهی ترین شاخص های اثربخشی سازمانی است. سلامتی سازمان از لحاظ فیزیکی، روانی، امنیت، تعلق، شایسته سالاری و ارزشگذاری به دانایی، تخصص، و شخصیت ذی نفعان، و رشد دادن به قابلیتهای آنها و انجام وظایف محول شده از سوی فراسیستم های خود در اثربخشی رفتار هر سیستمی تاثیر بسزایی دارد . با توجه به اهمیت نقش سازمان ها، در جامعه ی امروز، شناخت ویژگی ها و نیازهای کارکنان، پاسخگویی مناسب و به موقع به این نیازها از سوی مسیولان، سبب افزایش انگیزه در کارکنان می شود و این مهم از اولویت های اجرای موفق ابعاد
سلامت سازمانی در بین مدیران است. اگر به
سازمان سالم به عنوان سیستم نگاه کنیم درچنین حالتی
سلامت سازمانی را نه در بهداشت و
سلامت جسمانی و روانی کارکنان به صورت فردی و گروهی، بلکه در موجودیت و بقای خود سازمان جستجو می کنیم و مدیر یک سازمان سالم، رهبری پویایی ایجاد می کند. رهبری که هم وظیفه مدار بوده و هم رابطه مدار است. چنین سازمانی حامی کارمندان است، مع هذا آنان را هدایت کرده و استانداردهای عملکرد بالاتری را حفظ می کند. به علاوه، مدیر در فکر و عمل خود استقلال دارد. کارمندان در یک سازمان سالم، با علاقه و رضایت کامل به محل کار می آیند و از کار کردن در محیط کاری خود نهایت لذت را می برند. کارمندان به آموزش و یادگیری مستمر متعهد هستند. همدیگر را دوست دارند، به همدیگر اعتماد کرده، در کار خود دلسوز و وظیفه شناس هستند و به سازمان خود افتخار می کنند. روش تحقیق، توصیفی، تحلیلی و به شیوه مروری با ابزار فیش برداری از منابع و تحقیقات انجام شده به بحث و بررسی پرداخته شد. در این زمینه، ابعاد
سلامت سازمانی،ویژگی های
سازمان سالم و منابع ارزیابی
سلامت سازمانی مورد بررسی قرار گرفت.