اعتلای مشرب عرفان و انحطاط مسلک تصوف در آیین اسلامی و شعر و ادب فارسی
Publish place: Ourmazd Journal، Vol: 11، Issue: 41
Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 423
This Paper With 30 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_OURMAZD-11-41_010
تاریخ نمایه سازی: 27 مرداد 1397
Abstract:
عرفان به معنی شناختن و آگاهی و درایتی است که بعاد از جهل و نادانستن به دست می آید؛یادکردنی است که بعد از فراموشی حاصل گشته باشد، و در اصطلاح، معرفت قلبی و شناختخدای و عبادت عاشقانه وی است.عارف کسی است که خدای را به اسماء و صفات بشناسد و در معاملت با وی صدق بجای آرد.در مفاهیم عرفانی، معرفت پس از عشق و وصال صورت می بندد و مقدار معرفت به تناسب وصالحاصل شده برای عاشق است. وصال است که معرفت را به ارمغان می آورد. بدین مناسبت عاشقدر عشق عرفانی همواره طالب وصال است و اگر به خیالی از معشوق قناعت ورزد و وصال وی رانخواهد گدا همت و بیگانه نهادش خوانند.قانع، به خیالی زتو بودیم چو حافظ یارب چه گدا همت و بیگانه نهادیم. تصونف به معنی پشمینه پوشی به نشان از مبارزه با نفس اماره و دست کوتاه داشتن از دنیاست. صوفی آن بود که از خویشتن ربوده بود بدانچه از حق براو تافته بود.تصوف محافظت اوقات است. آن که بنده جز به حد خویش ننگر و جز با خداوند خویش نایستد وجز با وقت خویشتن قرین نباشد.جریری می گوید: تصوف آن است که خدا تو را نسبت به خودت بمیراند و به خودش زنده نماید.تصونف به معنی پشمینه پوشی به نشان از مبارزه با نفاس امنااره و دسات کوتااه داشاتن از دنیاسات .صوفی آن بود که از خویشتن ربوده بود بدانچه از حق براو تافته بود.تصوف محافظت اوقات است. آن که بنده جز به حدن خویش ننگر و جز با خداوند خویش نایستد وجز با وقت خویشتن قرین نباشد.جریر ی می گوید: تصونف آن است که خدا تو را نسبت به خودت بمیراند و به خودش زنده نماید
Keywords:
Authors
علی شهمرادی
دانشجوی دکترای زبان وادبیات فارسی