لوکاچ متاخر و مکتب بوداپست

Publish Year: 1394
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 378

This Paper With 11 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JPOL-2-8_007

تاریخ نمایه سازی: 6 آذر 1397

Abstract:

تقریبا از انتهای دهه 1970 به بعد، مارکسیسم به عنوان کانون ارجاع آشکار در مباحثات اصلی روشنفکرانه و اجتماعی باقیمانده. این دوران از هنگامی که کمونیسم روشنفکرانه بدعت های عظیمی در مارکسیسم ایجاد کرد آغاز شده بود. ایناندیشه ها از دهه 1930 به بعد شکل گرفته بودند و فراز و فرود استالینیسم و پسااستالینیسم را تجربه کرده، سهمنهایی شان را ادا کرده و بیشترین شنوندگان را از آن خود ساخته بودند. این مسیله زمانی روی داد که مهم ترین آثارگیورگ لوکاچ و ارنست بلوخ، به ترتیب در 1971 و 1977 به طبع رسید: کتاب درباره هستی شناسی هستی اجتماعی (1971) و تجربه جهان (1977)، در همین مسیر، اثر اصلی آنتونیو گرامشی نیز موثر بود. یادداشت های زندان که در سال 1975 در نسخه اصلی توسط والنتینو گراتانا به چاپ رسید (جانشین ویرایش محتوایی قدیمی که توسط پالمیروتولیاتی به انجام رسیده بود، نسخه ای که به کل نسل مارکسیست های ایتالیایی بعد از 1950 شکل داده بود) و درخششیقطعی در فلسفه پراکسیس (عملی) ایجاد کرد. سوژه تمامی این آثار کوششی برای نقد مفروضات منسوخ راست کیشیمارکسیسم-لنینیسم-استالینیسم و چالش برای بیان یک و تنها حقیقت منعکس در اندیشه مارکسیستی بود. آن چه از سرکوب جنبش مجارستان در سال 1956 توسط شوروی بازماند، برای لوکاچ روشن کرد هستی شناسی هستی اجتماعیتازه اش را بر اساس تجدید دمکراسی در سوسیالیسم واقعی از نو نظریه پردازی کند.