ظرفیت های تیوریک نظریه ولایت فقیه در ساخت تمدن نوین اسلامی

ساخت تمدن نوین اسلامی دارای یک بعد نرمافزاری و دانشی است که بدون آن، تحقق تمدن نوین اسلامی غیر ممکن خواهد بود. در این بعد، نظریه سیاسی حاکم بر تعاملات سیاسی درون تمدنی و برون تمدنی از اهمیت بسزایی برخوردار است. حال سیوال اساسی این است که آیا نظریه ولایت فقیه به عنوان نظریه سیاسی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت لازم و کافی برای پاسخگویی به دغدغه های سیاسی انسان معاصر و درنتیجه، برای ایفای نقش در ساخت تمدن نوین اسلامی برخوردار است به نظر میرسد این نظریه به دلیل ظرفیتهای موجود در آن، از هر نظریه معاصر دیگری برای ساخت تمدنی نوین بر مبنای آموزه های اسلامی مستعدتر است. با توجه به نقیصه های نظری و عملی موجود در نظریه های رقیب، امکان ساخت تمدنی جدید بر معیار اصول و ارزشهای الهی انسانی با نظریه های سیاسی رقیب ولایت فقیه دست نیافتنی مینماید. نظریه ولایت فقیه با توجه به ظرفیتهای آن در پاسخ به نیازها و دغدغه های مدرن انسان معاصر، با لحاظ اصول و ارزشهای الهی انسانی، چشم انداز روشنی را برای رسیدن به تمدنی در طراز شان انسانی افراد عرضه مینماید. بخشی از ظرفیتهای منحصربه فرد در نظریه ولایت با بهره گیری از روش تحلیل تفسیری برای ساخت تمدنی نوین عبارت اند از: تاکید توامان بر وحدت و کثرت، تعادل میان تمرکز و توزیع قدرت، تالیف میان منافع جمعی و فردی، توجه توامان به آزادی و الزام، توجه به حوزه های تساهل در زندگی مدنی و ارایه راهکارهای لازم برای مشارکت سیاسی فعال.

Keywords:

ولایت فقیه , تمدن اسلامی , آزادی , تساهل , مشارکت سیاسی