پدیده
حاشیه نشینی به مفهوم امروزین آن، در کشورهای پیشرفته ی جهان بوجود آمده و با صدور برنامه های اقتصادی اینگونه کشورها تحت عنوان برنامه های رشد و توسعه در کشورهای جهان سوم گسترش یافت. پیامد رشد صنعتی کشورهای غربی، بروز مسائل ومشکلات اجتماعی فراوانی بود که یکی از آنها،
حاشیه نشینی است. مناطق صنعتی فعال به عنوان قطب های جاذب جمعیت، به فراخوانی نیروی کار از نقاط مختلف کشورهای خویش ویا دیگر کشورهای جهان پرداخته ومازاد جذب نشده ی این نیروها را در سکونتگاه هایی نامناسب ویا سرپناه هایی سرهم بندی شده در نقاطی بخصوص از شهر گرد هم آوردند و در این راستا
حاشیه نشینی چهره ی زشت خویش را آشکار ساخت. رشد و توسعه ی کشورهای سرمایه دار اگرچه با غارت دیگر کشورهای جهان همراه بود، اما قادر به چاره اندیشی برای این گروه وازده (حاشیه نشینان نبوده و مشکل
حاشیه نشینی هنوز هم به صورت مناطقی مشخص در گوشه و کنار شهرهای بزرگ این کشورها، دیده می شود که محله ی هارلم نیویورک، یکی از معروفترین نمونه های این گونه مناطق است. اجرای برنامه های نواستعماری در کشورهای جهان سوم تحت عنوان برنامه های توسعه، در راستای شکست ساختار اجتماعی و اقتصادی سنتی اینگونه کشورها عمل کرده و به همراه خود، پدیده ی شوم
حاشیه نشینی را به ارمغان آورده است. کشورهای جهان سوم، به دلیل تحت سلطه قرار گرفتن وعدم توانایی در غارت دیگر ملل، قادر به کنترل ابعاد رو به افزایش این پدیده نبوده و تعداد زاغه نشینان این کشورها، بطور روز افزونی افزایش می یابد بطوری که امروزه وجود حاشیه نشینان در اطراف شهرهایی بزرگ مانند کلکته، پدیده ای عادی به نظر مرسد. حدود ٪ 30 از افراد ساکندر شهرهای بزرگ و پایتخت های کشورهای جهان سوم بطور
زاغه نشینی زندگی می کنند. ا در ایران نیز پس از ورود واستقرار سرمایه داری وابسته، پدیده
حاشیه نشینی بوجود آمد ورشد آن عمدتا از سال 1320 به بعد شدت یافت است و در این راستا مدیریت شهری تلاش گسترده ای برای ساماندهی آن انجام داده و در حال انجام است لیکن هنوز وضعیت نامتعادلسکونتگاه های غیر رسمی در تهران و سایر کلان شهرها وجود دارد و برنامه ریزی های منسجم و کارایی را نیاز دارد