بررسی و تحلیل میزان تاثیر آموزش از نوع یادگیری معکوس Fliepped Learning در بهبود یادگیری دانش آموزان دوره ابتدایی(مطالعه موردی کلاس ششم دبستان سودمند)

پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی و تحلیل میزان تاثیر آموزش از نوع یادگیری معکوس (Fliepped Learning) در بهبود یادگیری دانش آموزان دوره ابتدایی بپردازد. جامعه آماری پژوهش دوره ابتدایی ششم مدرسه سودمند منطقه 4 تهرانپارس در تهران می باشد. جامعه آماری 30 نفر که متناسب با جدول مورگان تعداد 28 دانش آموز برای هر دو شیوه آموزش معکوس و شیوه سنتی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش آزمون معلم ساخته (پیش آزمون و پس آزمون) است که به مدت یک سال ترمی روش تدریس معکوس و سنتی اجرا شد. حجم نمونه در این مدت به دو گروه تقسیم شدند و مورد آزمون پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از آمار استنباطی(تحلیل کوواریانس) تحلیل شدند و روایی آن مورد تایید خبرگان قرار گرفت. پایایی آزمون نیز بر اساس ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفت. در نتیجه یافته های پژوهش بیان آن است که تدریس معکوس در یادگیری دانش آموزان دوره ششم ابتدایی که نمونه آماری بودند نسبت به روش تدرس سنتی موثرتر و بهتر بودند.

Keywords:

یادگیری معکوس , تحلیل کوواریانس , معلم , دانش آموز