تاثیرات طراحی در بهینه سازی پروژه

15 شهریور 1404 - خواندن 13 دقیقه - 101 بازدید

تاثیرات طراحی در بهینه سازی پروژه

مهم ترین المان در اجرای هر پروژه در نظر داشتن حفظ کیفیت در کنار هزینه تمام شده برای ذینفعان پروژه طی زمان بندی مصوب می باشد. چرا که در حوزه طراحی و مهندسی پایه و تفصیلی، تیم های کارشناسی و طراحی در سایدهای مختلف پروژه اعم از کارفرما، مشاور و پیمانکار، به دلیل عدم وجود انگیزه کافی، تمایلی به تغییر استانداردهای اجرا شده در پروژه های گذشته و بهینه سازی پروژه های جاری بر اساس شرایط حال حاضر کشور ندارند و صرفا از مدارک طراحی در پروژه های قبلی به عنوان مرجع و منبع در پروژه های جدید استفاده می کنند. این امر سبب ایجاد مشکلات و موانع بسیار جدی در حوزه تامین کالا، اجرا، پیش راه اندازی، راه اندازی و بهره برداری در پروژه خواهد شد که به صورت اجمالی در هر بخش قابل توضیح است.

تامین کالا (P)

عدم انجام طراحی بهینه و انتخاب متریال متناسب با پروژه و در نظر گرفتن شرایط و قوانین جاری کشور در حوزه زنجیره تامین کالا، به لحاظ محدودیت های منابع در تامین متریال اولیه، شرایط بازرگانی و قوانین دولت در زمینه واردات و شرایط تحریمی، سبب شده است که مسئولان اجرایی پروژه ها (کارفرما، مشاور و پیمانکار) جهت تامین ملزومات و تجهیزات مورد نیاز پروژه دچار چالش های عدیده در حوزه خرید خارجی و تامین متریال از خارج گردند.

با توجه به طراحی های سال های گذشته و استفاده از متریال اولیه با استانداردهای خاص و آلیاژهای ویژه، پروسه تامین متریال اولیه برای سازندگان/تامین کنندگان دچار چالش های بزرگ شده است. به طور مشخص، با توجه به محدودیت منابع در تامین متریال Duplex و Super Duplex در حوزه مکانیکال و پایپینگ، بسیاری از سازندگان و تامین کنندگان مجبور به تامین این متریال از منابع چینی شده اند.

در شرایط کنونی، قوانین حاکم بر فرآیند واردات، قوانین گمرکی و نیز قانون حمایت از تولید داخلی مشکلات زیادی برای تامین کنندگان و سازندگان تجهیزات ایجاد کرده است. افزون بر این، قوانین دست وپاگیر ثبت سفارش، تخصیص ارز، انتقال ارز و نحوه پرداخت در قراردادهای جاری (پرداخت های ارزی که به صورت ریالی با نرخ تسعیر متفاوت از قیمت ارز آزاد انجام می شود، عدم امکان انتقال ارز به حساب های خارجی در زمان مناسب و…) از مهم ترین عوامل ایجاد تاخیر در تامین کالا می باشند. عدم هماهنگی بین وزارتخانه ها و ادارات ذی ربط (وزارت صمت، بانک مرکزی, گمرک، سازمان تعزیرات حکومتی، سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی و…) نیز سبب توقف روند اجرای پروژه ها گردیده است.

از منظر دیگر، Over-Designانجام شده از سوی تیم طراحی-مهندسی سبب بالا رفتن هنگفت هزینه پروژه می گردد. این امر به دلیل عدم در نظر داشتن مهندسی ارزش در پروژه ها از سوی تیم طراحی و عدم اشراف مدیریت بالادستی بر نحوه طراحی رخ می دهد. در واقع بدون توجه به CBS پروژه، Cash Flow و مشکلات تامین منابع، طراحی ها تنها با نگاه به افزایش حداکثری Safety Index انجام می گیرند و دید مهندسی خرید (Material Selection) در آن لحاظ نمی شود.

افزون بر مشکلات فوق، اثرات دیگر عدم انجام طراحی بهینه در حوزه تامین کالا شامل موارد زیر است:

1. افزایش ریسک انتخاب سازندگان غیرمعتبر: به دلیل غیرواقعی بودن نیازمندی های طراحی، بسیاری از تامین کنندگان داخلی توان ساخت را نداشته و پروژه مجبور به خرید از منابع ناشناس و غیرمعتبر می شود.

2. تعدد و پیچیدگی استعلام ها (Inquiry): مشخصات غیرمنطبق یا غیرعملیاتی در مدارک طراحی باعث افزایش حجم استعلام ها و طولانی شدن فرایند بازرگانی می شود.

3. هدررفت منابع مالی در خرید متریال غیرضروری: طراحی غیر بهینه منجر به خرید بیش ازحد نیاز یا اقلام خاصی می شود که یا استفاده نمی گردند یا در انبار باقی می مانند.

4. افزایش هزینه های انبارداری و مدیریت موجودی: مازاد خرید ناشی از Over-Design فشار مضاعفی بر سیستم لجستیک و انبار پروژه وارد می کند.

5. ایجاد ناهماهنگی در تامین اقلام جایگزین: در بسیاری از مواقع، عدم انعطاف در طراحی اولیه سبب می شود که نتوان اقلام مشابه یا جایگزین را تامین کرد و پروژه دچار توقف شود.

6. افزایش ریسک Claimsو اختلافات قراردادی: پیمانکاران و سازندگان به دلیل مشکلات ناشی از طراحی غیر بهینه ادعاهای مالی (Claims) متعددی را مطرح می کنند که موجب افزایش هزینه های حقوقی و قراردادی می شود

در ادامه، همین موضوعات موجب وقفه در عملیات خرید و تامین کالا می شود و تیم های اجرایی مجبور به صدور و بررسی TQو FSQ برای جایگزینی اقلام می گردند. این روند موجب از دست رفتن زمان پروژه و در نهایت طولانی تر شدن اجرای پروژه نسبت به زمان بندی مصوب و ایجاد هزینه های مضاعف برای کشور خواهد شد.

افزون بر این، به دلیل تحریم ها و عدم امکان ارتباط با سازندگان اصلی، بسیاری از تجهیزات از منابع بی کیفیت چینی تامین می شوند. در موارد متعدد مشاهده شده است که عمر مفید این تجهیزات کمتر از ۲ ماه پس از راه اندازی بوده است. به عنوان مثال، در حوزه پمپ ها خرابی اقلامی نظیر Mechanical Seal به معضل بزرگی تبدیل شده که منجر به افزایش هزینه ها در ساخت و همچنین بهره برداری پروژه می گردد.

حوزه اجرا (C)

در بخش Construction، عدم طراحی بهینه و استفاده از طراحی پروژه های گذشته باعث افزایش هزینه پروژه می شود. Over-Design در این مرحله سبب افزایش مصرف متریال (حتی متریال عمومی یا پای کار) ، افزایش هزینه دستمزد پیمانکاران فرعی، طولانی شدن زمان اجرا و در نتیجه افزایش هزینه های سربار (حقوق و بیمه، ماشین آلات، سوخت و…) می گردد.

این موارد پروژه را نیازمند افزایش سقف زمانی و تامین مالی بیشتر می سازد که معمولا با چالش های جدی همراه است.

علاوه بر این موارد، عدم انجام طراحی بهینه در حوزه اجرا معضلات زیر را نیز به همراه دارد:

1. افزایش حجم کارهای اصلاحی (Rework)

2. تداخل های اجرایی (Clash)

3. افزایش تعداد NCR (Non-Conformance Report)

4. توقف های مکرر در سایت

5. افزایش مصرف متریال عمومی و تجهیزات کمکی

6. کاهش بهره وری نیروی انسانی

7. افزایش ریسک ایمنی

حوزه پیش راه اندازی / راه اندازی (C)

عملیات پیش راه اندازی/راه اندازی در مراحل پایانی پروژه انجام می شود؛ در این زمان منابع پروژه رو به اتمام است و تامین اعتبار دشوار می گردد. در این مرحله علاوه بر هزینه های اجرایی، نیاز به خرید کالا و تجهیزات جزئی نیز وجود دارد.

عدم انجام طراحی بهینه در آغاز کار، در این بخش خود را نشان می دهد، زیرا از پایان ساخت تا راه اندازی بخش های مختلف، نیاز به تعویض برخی اقلام اجتناب ناپذیر خواهد بود. در صورت عدم تامین به موقع متریال، پروژه با تجربه تلخ راه اندازی زودهنگام روبه رو خواهد شد.

راه اندازی زودهنگام معمولا تحت فشار نهادهای بالادستی انجام می شود که طی آن برخی خطوط به صورت حداقلی راه اندازی می گردد. این اقدام علاوه بر ریسک های فنی و اجرایی، منجر به اضافه کاری های گسترده برای تکمیل خطوط در زمان Shutdown و افزایش هزینه ها می شود.

اثرات دیگر عدم طراحی بهینه در این بخش عبارتند از:

1. افزایش حجم Punch List: طراحی غیرواقعی موجب باقی ماندن ایرادات متعدد تا مرحله پیش راه اندازی می شود.

2. عدم سازگاری تجهیزات در راه اندازی هم زمان (Commissioning): طراحی ضعیف باعث تداخل عملکرد سیستم ها می گردد.

3. تاخیر در تحویل موقت (Provisional Acceptance): به دلیل اصلاحات متعدد، کارفرما از تحویل پروژه امتناع یا آن را مشروط می نماید.

4. افزایش هزینه نیروی متخصص خارجی: در برخی موارد، برای رفع مشکلات طراحی، نیاز به مشاوران یا تیم های خارجی به وجود می آید.

حوزه بهره برداری (O)

پروژه های نفت، گاز و پتروشیمی پس از راه اندازی در اختیار تیم های بهره برداری قرار می گیرند. در این بخش، طراحی بهینه و انتخاب متریال مناسب می تواند هزینه تعمیرات و نگهداری را به شدت کاهش دهد. اگر در طراحی، امکان جایگزینی متریال در شرایط خاص (بدون ایجاد خطر و با حفظ استانداردها) دیده شود، عملیات بهره برداری نیز با هزینه کمتر و کیفیت بالاتر انجام خواهد شد.

اثرات دیگر عدم طراحی بهینه در این بخش عبارتند از:

1. افزایش خرابی های زودهنگام تجهیزات: به دلیل انتخاب نامناسب متریال یا جانمایی ضعیف تجهیزات.

2. افزایش هزینه تعمیرات و نگهداری (O&M Costs): تجهیزات خاص و غیرمتعارف نیازمند قطعات یدکی گران و کمیاب هستند.

3. کاهش قابلیت دسترسی (Availability): طراحی ناکارآمد موجب افزایش توقف های اضطراری و کاهش ظرفیت تولید می شود.

4. پیچیدگی در عملیات تعمیراتی: نبود فضای کافی یا دسترسی مناسب در طراحی اولیه، زمان تعمیرات را افزایش می دهد.

5. ریسک های ایمنی و زیست محیطی: طراحی غیراستاندارد می تواند حوادث و نشت های خطرناک در زمان بهره برداری ایجاد کند.

حوزه برنامه ریزی (PMO)

اثرات انجام بهینه سازی طراحی بر PMO

1. بهبود کنترل زمان (Schedule Control):

وقتی طراحی بهینه باشد، برنامه ریزی زمان بندی واقع بینانه تر است و احتمال Claims و Extension of Time (EOT)به حداقل می رسد.

2. کاهش ریسک های پروژه:

طراحی بهینه باعث کاهش تغییرات (Change Orders) و اصلاحات بعدی می شود، بنابراین در ماتریس ریسک PMO، سطح ریسک های فنی و مالی کاهش می یابد.

3. بهبود مدیریت منابع (Resource Management):

PMO در تخصیص منابع مالی و انسانی دقت بیشتری خواهد داشت، زیرا طراحی بهینه نیاز واقعی را مشخص می کند و از دوباره کاری جلوگیری می شود.

4. کاهش حجم مستندات و مکاتبات اداری:

چون تغییرات طراحی کمتر است، حجم RFI، NCRو نامه های اداری به شدت کاهش یافته و بار کاری PMO در حوزه کنترل مدارک و مستندسازی سبک تر می شود.

5. افزایش شفافیت گزارش دهی (Reporting):

PMO می تواند پیشرفت واقعی پروژه (Physical Progress) را بهتر با برنامه زمان بندی مقایسه کند، چون طراحی دقیق مبنای درست تری برای CBS و WBS فراهم می کند.

6. بهبود Cash Flow پروژه:

طراحی بهینه امکان پیش بینی صحیح تر هزینه ها و زمان پرداخت ها را می دهد و PMO راحت تر می تواند جریان نقدینگی را مدیریت کند.

اثرات عدم انجام بهینه سازی طراحی بر PMO

1. افزایش تغییرات پروژه (Change Orders):

طراحی ضعیف منجر به افزایش مکرر تغییرات می شود که PMO را در مدیریت محدوده (Scope Management) با مشکل مواجه می کند.

2. اختلال در زمان بندی پروژه:

تاخیر در تامین کالا، اصلاحات و Rework باعث انحراف شدید از Baseline Schedule می شود و PMO باید مرتبا زمان بندی را بازنگری کند.

3. افزایش Claims و اختلافات قراردادی:

به دلیل مشکلات طراحی، پیمانکاران و تامین کنندگان مرتبا Claims مطرح می کنند که PMO مجبور به رسیدگی حقوقی و قراردادی زمان بر خواهد شد.

4. افزایش بار کاری PMO در کنترل مدارک:

حجم بالای TQ، NCR، RFIو مستندات ناشی از ضعف طراحی باعث می شود PMOبه جای تمرکز بر کنترل کلان، وقت زیادی صرف مسائل روزمره کند.

5. عدم امکان کنترل دقیق هزینه ها (Cost Control):

چون طراحی غیرواقعی نیازهای واقعی پروژه را نشان نمی دهد، CBS و Cash Flow غیرواقعی تدوین می شوند و PMO با انحرافات جدی در کنترل هزینه روبه رو خواهد شد.

6. تضعیف جایگاه PMO در برابر کارفرما:

وقتی پروژه با تاخیر و افزایش هزینه روبه رو شود، اولین نهادی که زیر سوال می رود PMO است. عدم طراحی بهینه می تواند مستقیما بر اعتبار و اعتماد به PMO تاثیر منفی بگذارد

جمع بندی

با توجه به نکات فوق، اهمیت طراحی بهینه در تمام بخش های یک پروژه صنعتی آشکار می شود. در حال حاضر، تخصیص تنها ۴ تا ۸ درصد از بودجه کل پروژه به فعالیت های مهندسی، عملا پروژه را در مراحل بعدی دچار چالش می سازد. استفاده از افراد فاقد تجربه و صلاحیت فنی در طراحی به دلیل پرداخت ناکافی، خسارات جبران ناپذیری برای پروژه و کشور به همراه خواهد داشت.

که باید توجه داشت:

  • عدم طراحی بهینه موجب اتلاف منابع ملی و افزایش هزینه های ارزی می شود.
  • طراحی ضعیف، ریسک های ایمنی و زیست محیطی بلندمدت را به طور قابل توجهی افزایش می دهد.
  • ضعف در طراحی اولیه، باعث کاهش اعتماد کارفرما به مجموعه های پیمانکاری و مشاوره ای می شود.
  • هزینه های ناشی از اصلاحات در مراحل بعدی پروژه چندین برابر هزینه انجام طراحی دقیق در ابتدا خواهد بود.
  • طراحی بهینه، علاوه بر کاهش هزینه و زمان، موجب افزایش طول عمر مفید تجهیزات و تاسیسات می گردد.

بنابراین سرمایه گذاری در حوزه طراحی و استفاده از نیروهای متخصص و باتجربه، نه یک هزینه اضافی بلکه یک الزام استراتژیک برای تضمین موفقیت پروژه های صنعتی کشور محسوب می شود.

امیر عباس بهرامی

تابستان 1404