نقدی بر دیدگاه مبتنی بر ظهور فزاینده یک منطق رسانه ای ؛ «اگر چیزی در رسانه ها نباشد، پس در واقع اتفاق نیفتاده است»

9 دی 1402 - خواندن 5 دقیقه - 296 بازدید





دانشگاه پیام نور (همه مراکز) 


دیدگاه ((ظهور فزاینده یک منطق رسانه ای یکپارچه )) بر این مهم تاکید دارد که سیست گذاران می بایست شرایط را برای مشارکت هر چه بیشتر رسانه ها در عرصه های مختلف فراهم نمایند . این شرایط از خصوصیاتی مانند زمان بندی، شکلهای بیان، سرعت، تراکم اطلاعاتی و اسلوب خطاب قرار دادن تشکیل می شود. عواملی مانند اینها پیامدهای مهمی بر چگونگی سازماندهی و بیان سیاست دارند. باید به خاطر داشته باشیم که درباره رسانه ها به عنوان جایگاه ها به صورت جمع صحبت می کنیم. وقتی که می توانیم به یک منطق رسانه ای به نسبت یکپارچه اشاره کنیم، تفاوت های مهمی را باید مدنظر داشته باشیم. اول این که شاخه های مختلف رسانه های انبوه - مطبوعات، رادیو و تلویزیون - به نحوی از منطقهای متفاوتی پیروی می کنند. به عنوان مثال، تلویزیون به عنوان یک رسانه بصری بوده و همیشه قابل دسترس است و مطبوعات، واسطه هایی متنی هستند که فضا را اشغال می کنند (گرچه فرآیند دیجیتالی شدن، تمام رسانه ها را به سمت همگرایی فنی هدایت می کند). منطق ارتباطی و فرآیندهای تولید به طرز قابل توجهی متفاوتند و بنابراین نقش آفرینان سیاسی که از این رسانه ها استفاده می کنند مجبورند رویکردهای متفاوتی داشته باشند. به علاوه، در هر رسانه مشخصی، تفاوت های مهم مربوط به گونه آن وجود دارد: یک برنامه نمایش رادیویی محلی مشابه پخش تلویزیونی خبری ملی نیست و یک مجله تلویزیونی عامه پسند از یک برنامه گفتگوی روشنفکری، متفاوت عمل می کند.

مفهوم منطق رسانه ای شامل یک عنصر عقلی پست مدرن میانه رو است و بیانگر آن است که روش سنتی شناخت روابط رسانه ها با سیاست سوال برانگیز شده است. در نگاه سنتی، رسانه ها خیلی ساده و با دقت های مختلف، سیاست و به طور کلی تر، دنیای واقعی موجود در آنجا» را نشان می دهند. آنچه که در نگاه پست مدرن میانه رو ادعا می شود، این است که دیگر سیاست به عنوان واقعیتی که خارج از رسانه اتفاق می افتد و توسط ژورنالیست ها «پوشش داده می شود» به شمار نمی آید. به عبارت دقیق تر، سیاست به طرز فزاینده ای به عنوان یک پدیده رسانه ای، سازماندهی گردیده و برای رسانه ها و با همکاری آنها طرح ریزی و اجرا می شود. توجه کنید که این را شکل «میانه روی» منطق پست مدرن نامیده اند. این موضوع با اندیشه سنتی درباره شیوه های رسانه ها با هدف ارائه یک واقعیت خارجی در چالش است اما ادعا نمی کند که دنیای واقعی خارج از رسانه ها وجود ندارد یا این که هر چیزی که ما در رسانه ها می بینیم یک شکل محض شبیه سازی باشد. در عوض این بحث را می توان از نظر جامعه شناختی درک کرد: در دنیای مدرن، بسیاری از نهادها مثل نهادهای مذهبی و ورزش و به ویژه سیاست، فعالیت های خود را با منطق رسانه ها سازش داده اند و در این فرآیند خود را دگرگون کرده اند.

در انتها، در ارتباط با تبدیل رسانه ها به جایگاه نخست سیاست، این دیدگاه منکر این نیست که سیاست در دیگر محیط ها نیز اتفاق می افتد. با این حال، بر افزایش حاشیه نشینی دیگر عرصه ها برای این حوزه تاکید می کند. این موضوع با آنچه که ما در بالا درباره عدم مشارکت سیاسی دیدیم، مطابقت دارد. مسلما مردم در زندگی روزمره جامعه مدنی هنوز درباره مسائل عمومی بحث می کنند و این اهمیت زیادی برای توسعه دموکراتیک عقاید دارد، ولی این زمینه ها زمانی که با حضور گسترده رسانه ها مقایسه می شود، به طور طبیعی به تاثیرگذاری نسبتا کمتری بر سیاست تمایل دارند. مورد تاکید است که این موضوع درباره محدوده ای نیست که مردم دیدگاه هایی را که در رسانه ها با آنها روبرو می شوند، رد یا قبول می کنند، بلکه بیشتر جایی است که ما آن را مرکز جاذبه سیاست در جامعه مدرن اخیر می شناسیم. به طور آشکار، این رخداد نه مشکل آفرین است و نه بلامنازع پیش می رود.


دانشگاه پیام نور (همه مراکز)