هیرکانی همچنان در آتش انسانهای بی خرد و نیز مسئولین بی کفایت و بی تدبیر می سوزد!!
چه تفاوتی دارد نقش کدامیک از عوامل آتش زا در شعله های هیرکانی پررنگ تر است وقتی هیرکانی از دید مسئولین در مقابل مسائل دیگر آنقدرها هم مهم نیست؛ جنگل های هیرکانی همچنان در آتش عواملی آتش زا چون، زمین خوارانی که منفعتشان در آن است که جنگل را به زمین تبدیل کنند، قاچاقچیان چوب، انسانهای بی تفاوت و بی انصاف و نیز مسئولین بی کفایت می سوزد تا همگان علامت به فنا رفتن منابع ایران را بوضوح با شعله های قرمز آتش ببینند؛ زمین خوران و جنگل خورانی که جنگل را به خاک تبدیل کرده تا توانایی فروش زمین های لخت جنگل را داشته باشند و بعید می دانم تا پای همکاری چند مسئول در میان نباشد توانایی هایی از این دست و تا این حد مخرب، ممکن باشد ؛ قاچاقچیان چوبی که جنگل را لخت کرده و برایشان مهم نیست جنگل در آتش ته مانده سیگارشان بسوزد و یا انسانهایی که برای تفریح به دل جنگل پناه برده و آتشی را که برای پختن یا گرم شدن و یا ...برافروخته اند را به حال خود رها کرده تا یهشتی که برای آرامش و تفریح موقتی به آن پناه برده اند به جهنمی عظیم و دائمی تبدیل شود و مسئولین بی کفایتی که هنوز نمی دانند نگهداری این منابع و جنگل ها نیازمند تخصیص بودجه است، در ساعات اولیه درخواست بالگرد از تهران صورت می گیرد!!!یعنی استانی با این وسعت جنگل و مراتع، بالگرد و پمپ آب و... در حد کفایت اطفا حریقی کوچک را نداشته است که حریقی کوچک به جهنمی عظیم تبدیل نشود!!! مگر می شود این همه بی کفایتی را در یک کشور یکجا جمع کرد؟! از عهده چه. کسی بر می آید این حجم از بی کفایتی و بی لیاقتی گرد هم آوردن را ؟! حتما مسئولین معروف به توجیه گر نه پاسخگرمان، توجیه کلیشه ای همیشگی اش را دارند؛ در پاسخ نقد و بررسی ها خواهند گفت: برای جنگل های آمریکا نیز چنین اتفاقی افتاد! ( تهی از لطف نیست ذکر این نکته که برخی منبرنشینان ایران، در آن زمان آتش سوزی جنگل های آمریکا را عذاب الهی برای حاکمان آمریکا تفسیر می نمودند.) سوال من این است: مگر الگوی ما آمریکاست!؟ مگر حاکمان ما، آمریکا و کارهایش را قبول دارند که هر نقد و بررسی در مورد مشکلات کشور انجام می شود در پاسخ آمریکا و اروپا به میان می آورند، چرا همیشه مرگ بر آمریکا اما وقتی پای توجیه که به میان می آید آمریکا الگوی جهانی ما می شود؛ که ببینید ملت در آمریکا هم چنین و چنان شده است؟! چه بر سرمان آمده که اینچنین بی تفاوت شده ایم، یک عده چوب های جنگل را به تاراج برده و به نانی که بواسطه این درختتان بی زبان در شکم خود می ریزند، راضیند، عده ای دیگر که در جنگلی بکر با درختانش، سلفی ها گرفته اند و استوری ها گذاشته اند، آتش خوشگذرانی خویش را به حال خود رها می کنند و مسئولان که همچنان، بزرگترین دغدغه. اشان موشک است که تنها مرگ را برای جهان به ارمفان می آورد؛ مسئولینی که به موشک سازی خویش افتخار می نمایند و دریغ از چند بالگرد و پمپ آب که می توانست در ساعات اولیه این آتش را خاموش کند و حیات این درختان را تا این حد از ریشه ساقط نکند!! حیات را با مرگ، تاخت می زنیم، بهشت دنیایمان را به جهنم تبدیل می نماییم؛ قیمت این تاخت مسئولین چیست و چقدر برای این ملت تمام می شود!؟
ایران در آتش جهنم بی کفایتی می سوزد همچنان که هیرکانی مظلوم و بی زبان می سوزد؛ هیرکانی سبزمان اکنون رنگش به قرمز تبدیل شده و فقط خدا می داند تا کجایش و تا کی در آتش این همه بی تفاوتی و بی تدبیری خواهد سوخت.!!! چقدر رنگ قرمزی، رنگ خون، رنگ ...باید ببینیم تا راضی شویم حیات مهم است و با مرگ و آرزوی مرگ، دنیا جای بهتری نخواهد شد!!!