چرا انسان حقیقت اثبات شده را نمی پذیرد.

11 آذر 1404 - خواندن 2 دقیقه - 38 بازدید

بررسی علمی فرار انسان از حقیقت مرگ و کارهای مفید

از دیدگاه علمی و روان شناختی، گریز انسان از حقیقت مرگ و بی میلی او نسبت به انجام کارهای مفید، دو نمود از یک سازوکار دفاعی ذهنی اند: ترس از معنا و فنا. مغز انسان به طور طبیعی در برابر افکاری که تهدیدی برای احساس دوام، امنیت و هویت او هستند، واکنش اجتنابی نشان می دهد. پژوهش های عصب روان شناسی نشان داده اند که ناحیه ی «آمیگدال» هنگام یادآوری مرگ فعال می شود و واکنش های استرسی، اضطراب و انکار تولید می کند. برای کاهش این اضطراب، ذهن تمایل دارد موضوع مرگ را نادیده بگیرد یا با مشغول شدن افراطی به امور روزمره، آن را به حاشیه براند. این مکانیسم به طور موقت احساس کنترل و آرامش ایجاد می کند، اما در بلندمدت، مانع درک عمیق معنای هستی می شود.

از سوی دیگر، فرار از انجام کارهای مفید نیز ریشه در همین سازوکار دارد. فعالیت های سازنده، انسان را در برابر مسئولیت، نظم، و مفهوم گذر زمان قرار می دهد؛ مفاهیمی که ذهن از آن ها واهمه دارد زیرا یادآور محدودیت مرگ است. به طور خلاصه، انسان برای حفظ تعادل روانی از حقیقت های دشوار مانند مرگ یا ضرورت تلاش سودمند می گریزد، در حالی که پذیرش آگاهانه ی آن ها می تواند سرچشمه ی رشد درونی، بلوغ فکری و آرامش واقعی درون روح باشد.