ali yazdaniyan
مدرس دانشگاه - مسئول امور پژوهشی مرکز پژوهش های شورای اسلامی شهر سمنان
97 یادداشت منتشر شدهتحلیل حقوق کیفری جرم سرقت در حقوق ایران با تاکید بر ارکان و عناصر قانونی
سرقت یکی از قدیمی ترین و مهم ترین جرایم علیه مالکیت در نظام حقوقی ایران است؛ جرمی که نه تنها اموال شهروندان را تهدید می کند، بلکه احساس امنیت اجتماعی را نیز مختل می سازد. قانون گذار ایرانی، با توجه به اهمیت حمایت از مالکیت و ضرورت مقابله با این پدیده، در قانون مجازات اسلامی مقررات دقیق و نسبتا گسترده ای را برای جرم انگاری انواع سرقت پیش بینی کرده است. ماده ۲۶۷ قانون مجازات اسلامی، سرقت را «ربودن مال متعلق به غیر» تعریف می کند؛ تعریفی که در ظاهر ساده اما در عمل دارای پیچیدگی های حقوقی فراوان است و برای تحقق آن، مجموعه ای از شرایط مادی و معنوی لازم است که در صورت فقدان هر یک، عنوان کیفری سرقت شکل نمی گیرد.
عنصر مادی جرم سرقت متشکل از سه رکن اساسی است: نخست، وجود مال قابل تملک و دارای ارزش اقتصادی؛ دوم، تعلق مال به دیگری؛ و سوم، انجام عمل ربایش. در عمل، تشخیص «ربایش» و تشخیص «غیر بودن مال» دو موضوعی هستند که اغلب موجب اختلاف در پرونده های کیفری می شوند. ربایش باید به گونه ای باشد که مال بدون رضایت مالک یا متصرف قانونی و به صورت مخفیانه یا بدون رضایت او از تصرفش خارج شود. به همین دلیل، تصرفات قراردادی، اشتباه در برداشت مال، یا اختلافات مالی که فاقد عنصر «ربودن» هستند، مشمول عنوان سرقت نمی شوند و باید در قالب دعاوی مدنی پیگیری شوند. افزون بر این، ربایش باید نسبت به مال غیر صورت گیرد؛ بنابراین برداشتن مال مشترک، مال مجهول المالک یا مال مورد اختلاف، ضرورتا عنوان سرقت ندارد مگر آنکه عنصر سوءنیت و قصد محروم کردن شریک یا متصرف دیگر اثبات شود.
عنصر معنوی جرم سرقت نیز نقشی تعیین کننده دارد. برای تحقق این جرم، وجود سوءنیت عام یعنی آگاهی از تعلق مال به دیگری و قصد ربایش، و سوءنیت خاص یعنی قصد محروم کردن مالک از مال ضروری است. تفکیک دقیق این دو گاهی دشوار است، زیرا قصد مجرمانه معمولا از رفتارهای پس از ربایش استنباط می شود. به همین دلیل، در پرونده هایی که مال به طور موقت برداشته شده یا مرتکب مدعی قصد بازگرداندن مال است، محاکم با چالش اثبات سوءنیت مواجه می شوند. در رویه قضایی، ملاک قضاوت بر رفتار عینی و قرائن بیرونی است و ادعای نداشتن قصد غالبا نیازمند ادله قوی است.
عنصر قانونی جرم سرقت نیز در حقوق ایران ساختار دوگانه دارد. قانون گذار بین «سرقت حدی» و «سرقت تعزیری» تمایز قائل شده است. سرقت حدی تنها در شرایط بسیار خاصی مانند مخفیانه بودن، هتک حرز، ارزشمند بودن مال، نبود رابطه مالک و سارق، عدم اضطرار، و نبود شبهه تحقق می یابد و مجازات آن نیز شدیدتر است. اما در عمل، اکثریت پرونده های سرقت در کشور در قالب «سرقت تعزیری» رسیدگی می شود؛ سرقت هایی که هرچند واجد عنصر ربایش هستند اما شرایط حد را ندارند. در این موارد، قانون گذار با توجه به نوع، شیوه ارتکاب، تعداد مرتکبان، و میزان خشونت، مجازات هایی مانند حبس، شلاق، جزای نقدی یا رد مال را مقرر کرده است. سرقت های مقرون به آزار، سرقت مسلحانه، سرقت در شب، ورود غیرمجاز به منزل، و سرقت از اماکن عمومی یا بانک ها نیز مشمول مجازات های سنگین تر بوده و قانون در قبال آنها رویکردی بازدارنده تر دارد.
یکی از چالش های مهم حقوق کیفری سرقت، اثبات ربایش و احراز قصد مجرمانه است. در بسیاری از پرونده ها، شاهد مستقیم وجود ندارد و صرفا بر اساس قرائن، گزارش ضابطان، یا اظهارات شهود باید تصمیم گیری شود. نقش ادله دیجیتال، دوربین های نظارتی، داده های مکانی و فناوری های نوین در سال های اخیر به طور چشمگیری اهمیت یافته، اما هنوز قوانین سنتی، به ویژه در حوزه اعتبارسنجی ادله الکترونیکی، نیازمند به روزرسانی است. افزون بر این، افزایش سرقت های خرد ناشی از عوامل اقتصادی و اجتماعی، بار سنگینی بر دستگاه قضایی ایجاد کرده و نشان می دهد که برخورد کیفری تنها بخشی از راه حل است و باید در کنار سیاست های اجتماعی، پیشگیرانه و اقتصادی قرار گیرد.
در جمع بندی می توان گفت که جرم سرقت در حقوق ایران دارای ساختار قانونی نسبتا دقیق و منظم است و قانون گذار با تعریف روشن ارکان مادی و معنوی، تلاش کرده است از یک سو از حقوق مالکیت و امنیت اجتماعی حمایت کند و از سوی دیگر، از سوءاستفاده غیرضروری از حقوق کیفری جلوگیری نماید. با این حال، چالش هایی مانند مرزبندی سرقت با اختلافات مدنی، احراز سوءنیت، اثبات ربایش، پیچیدگی های سرقت های نوین و نیاز به به روزرسانی قوانین، همچنان ضرورت بازنگری و تقویت نظام سیاست گذاری کیفری را نشان می دهد. تنها با ترکیب ابزارهای کیفری، فناوری های نوین و سیاست های اجتماعی می توان به کاهش پایدار سرقت و ارتقای احساس امنیت عمومی دست یافت.