اهمیت نقش TPI در پروژه

30 آذر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 47 بازدید

یکی از چالش های اساسی در فرآیند تامین و خرید کالا، ضعف در نظام نظارت جامع و اثربخش بر بررسی و صحه گذاری اصالت کالا بر مبنای الزامات مندرج در ITP و در چارچوب فعالیت های واحد بازرسی فنی است. این موضوع به ویژه در پروژه های صنعتی و EPC از حساسیت بالایی برخوردار است؛ چرا که هرگونه خلل در فرآیند اعتبارسنجی کالا می تواند تبعات مستقیم بر ایمنی، قابلیت اطمینان، عملکرد و طول عمر تجهیزات پروژه داشته باشد.

در ساختار رایج ITPها، کارفرمای اصلی پروژه در بخش قابل توجهی از مراحل بازرسی، آزمون و کنترل کیفیت صرفا دارای نقش های R (Review)، W (Witness) یا SW (Spot Witness) است. چنین سطحی از درگیری، عملا نظارت عالیه کارفرمایی را به حداقل رسانده و مسئولیت اصلی صحه گذاری اصالت و انطباق کالا با مشخصات فنی، استانداردها و اسناد قراردادی به بازرس شخص ثالث (Third Party Inspector / TPI) منتقل می شود. این در حالی است که نقش کارفرما، به عنوان مالک نهایی پروژه و بهره بردار آتی تجهیزات، ایجاب می کند که کنترل موثر و مستقیمی بر خروجی های فرآیند بازرسی و کیفیت اقلام تامینی داشته باشد.

مساله زمانی پیچیده تر می شود که قراردادهای بازرسی فنی پروژه ها عمدتا توسط پیمانکاران منعقد می گردد. در این ساختار، مدیریت دامنه، زمان بندی و حتی نحوه اجرای فعالیت های بازرسی کالا عملا در اختیار پیمانکار قرار می گیرد. این موضوع می تواند استقلال عملکرد بازرسی فنی را تحت تاثیر قرار داده و ریسک تعارض منافع را افزایش دهد، به گونه ای که فرآیند بازرسی به جای ایفای نقش کنترلی و تضمین کننده کیفیت، به یک الزام شکلی و حداقلی تبدیل شود.

از منظر حاکمیت پروژه و مدیریت ریسک، کارفرمای اصلی به عنوان Owner یا End User که مسئولیت سرمایه گذاری، هزینه کرد و نهایتا بهره برداری از پروژه را بر عهده دارد، باید کنترل و نظارت نهایی بر نتایج بازرسی کالا را در اختیار داشته باشد. تحقق این هدف می تواند از طریق انعقاد مستقیم قرارداد بازرسی شخص ثالث توسط کارفرمای اصلی پروژه صورت پذیرد. در این مدل، TPI مستقیما به کارفرما پاسخگو بوده و ماموریت آن صرفا تضمین انطباق فنی، کیفی و اصالت کالا مطابق با مشخصات پروژه خواهد بود، نه ملاحظات اجرایی پیمانکار.

پیاده سازی این رویکرد، ضمن افزایش شفافیت و استقلال فرآیند بازرسی، منجر به ایجاد یکنواختی و همسانی (Uniformity) در پروژه، به ویژه در پروژه هایی با تعدد پیمانکاران، خواهد شد. این یکنواختی امکان اعمال رویه های یکسان در تدوین ITPها، تعریف سطح مشارکت کارفرما در Hold Pointها، نحوه گزارش دهی بازرسی و ارزیابی عملکرد تامین کنندگان را فراهم می سازد. در نهایت، این ساختار باعث ارتقای کیفیت اقلام تامینی، کاهش ریسک های فنی و قراردادی، و افزایش اطمینان کارفرما از تحقق الزامات پروژه در چرخه کامل تامین، نصب و راه اندازی خواهد شد.