Mohsen Alamdari
405 یادداشت منتشر شدهرهیافت های جدید در علوم اقتصاد رفتاری
تضاد رفتاری به عنوان یکی از رشته های نوین در علم اقتصاد به موضوعاتی همچون تصمیم گیری انسان ها در شرایط عدم قطعیت، تاثیرات روانی بر رفتار اقتصادی و تاثیرات اجتماعی بر انتخاب ها توجه بیشتری داشته است و به سمت تجزیه و تحلیل کنش های اقتصادی انسان ها فراتر از مدل های کلاسیک رفته و به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه عوامل روانشناختی و اجتماعی می توانند بر رفتارهای اقتصادی تاثیر بگذارند. رهیافت های جدید در علوم اقتصاد رفتاری به ما کمک می کنند تا بتوانیم تصمیم گیری های اقتصادی را به روشی جامع تر و واقع گرایانه تر درک کنیم و علاوه بر مدل های ریاضی، به تاثیرات روانی و اجتماعی نیز توجه داشته باشیم.یکی از رویکردهای جدید اقتصادی رفتاری، بررسی تاثیرات روانشناختی بر تصمیم گیری مالی است. روانشناسان اقتصادی به این نتیجه رسیده اند که انسان ها معمولا به صورت عقلانی و منطقی رفتار نمی کنند و تصمیمات آن ها تحت تاثیر احساسات، ادراکات و تصورات فردی قرار دارد. مثلا، اثر «نقاط مرجع» نشان می دهد که مردم انتخاب های خود را بر اساس مجموعه ای از مقایسه ها انجام می دهند و نه تنها بر اساس عوامل عینی. به همین دلیل، اگر فردی یک سود که به نظر می رسد عالی باشد، را با یک ضرر مطلق مقایسه کند، ممکن است این حس خوب را تحت تاثیر واقعیت های عینی قرار دهد و به انتخاب تعجب آوری دست بزند.رهیافت دیگر در اقتصاد رفتاری، توجه به تاثیرات اجتماعی بر رفتار اقتصادی افراد است. انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند و تصمیمات اقتصادی آن ها تحت تاثیر نظرات و رفتارهای دیگران قرار دارد. مطالعات نشان می دهد که افراد بیشتر تمایل به تبعیت از گروه دارند و این مقبولیت اجتماعی می تواند بر رفتار آنها تاثیر بگذارد. به طور مثال، در بازارهای مالی، رفتار سرمایه گذاران تحت تاثیر انتظارات و رفتارهای دیگر سرمایه گذاران قرار می گیرد. این اثرات اجتماعی، به ویژه در شرایط عدم قطعیت و نابسامانی های اقتصادی، تقویت می شوند.در زمینه سیاست گذاری عمومی، رهیافت های جدید اقتصادی رفتاری به تاثیرات طراحی شده و سیاست هایی که می توانند به نتایج مطلوب تری منجر شوند، نیز توجه دارند. این موضوع اهمیت زیادی دارد؛ زیرا سیاست های اقتصادی که مطابق با نحوه فکر و رفتار مردم نیستند، معمولا با شکست مواجه می شوند. استفاده از اصول طراحی «نرمی» یا «بنگاه های نرمی» به این معناست که می توان با به کار گیری ابزارهای روانشناختی و طراحی محیطی، انتخاب های مطلوب را برای مردم تسهیل کرد. برای مثال، در برنامه های بازنشستگی، می توان گزینه های پیش فرض برای ثبت نام را به گونه ای تعیین کرد که تعاملات و انتخاب های بهتری را فراهم کند.مزیت دیگر رهیافت های جدید در علوم اقتصاد رفتاری، توسعه مدل های ترکیبی است که از علوم دیگر مانند روانشناسی، جامعه شناسی و علوم اعصاب بهره می برد. استفاده از این دیدگاه ها به تحلیل عمیق تری از رفتارهای اقتصادی افراد و بازارها منجر می شود. به عبارتی، این مدل های ترکیبی به ما اجازه می دهند تا به رفتار اقتصادی انسان ها از زوایای مختلف نگاه کنیم و بینش جامع تری درباره علت های رفتارهای اقتصادی بدست آوریم.همچنین علوم اعصاب با پیشرفت در فناوری های تصویربرداری به اقتصاد رفتاری وارد شده است. با استفاده از این فناوری ها، محققان می توانند تاثیرات عاطفی و روانی تصمیم گیری های اقتصادی را به صورت تجربی بررسی کنند. این تحلیل ها ما را به درک بهتری از ساختارهای مغزی و نحوه تاثیرگذاری احساسات بر تصمیمات مالی می رساند. اعتماد، ریسک، و ترس از ضرر از جمله احساساتی هستند که می توانند در سطوح اعصاب بررسی و به تبیین رفتارهای اقتصادی کمک کنند.و اقتصاد رفتاری به بررسی بهبود تصمیم گیری از طریق ایجاد محیط های حمایتی و طراحی مناسب می پردازد. این طراحی ها می توانند شامل ساختارهای مالی، انتخاب های سرمایه گذاری و شیوه های توصیه ای باشد که به افراد کمک می کند تا تصمیمات بهتری بگیرند. این رویکرد به ویژه در موضوعاتی مانند سلامت عمومی، محیط زیست و آموزش اهمیت دارد. به عنوان مثال، با استفاده از تکنیک های اقتصادی رفتاری می توان به مردم در تصمیم گیری های مرتبط با سلامتی، مانند پذیرش توصیه های پزشکی یا سبک زندگی سالم تر، کمک کرد.رهیافت های جدید در علوم اقتصاد رفتاری به درک عمیق تری از تصمیم گیری های اقتصادی کمک کرده و بینش های جدیدی را برای سیاست گذاران و محققان فراهم می آورد. با بررسی تاثیرات روانی، اجتماعی و اعصابی بر روی رفتارهای اقتصادی، می توانیم به طراحی سیاست ها و برنامه های موثرتری دست یابیم. همچنین این رهیافت ها در ایجاد ابزارهای اقتصادی که به تصمیم گیری بهینه افراد کمک می کند، نقش بایسته ای ایفا می کنند، اقتصاد رفتاری با تاکید بر انسان به عنوان موجودی عاطفی، اجتماعی و عقلانی، به میانجیگری بین نظریه های سنتی و واقعیات زندگی انسان ها می پردازد و نگاهی جامع به دنیای پیچیده رفتار اقتصادی ارائه می دهد. این رهیافت ها نه تنها در دانشگاه ها و محافل علمی بلکه در حوزه های عملی نیز به تدریج در حال شکل گیری و گسترش هستند و بر روند تصمیم گیری در سطح فردی و اجتماعی تاثیر می گذارند. با توجه به این تحولات، به نظر می رسد که آینده اقتصاد رفتاری با تاکید بر تهیج و جلب اعتماد مردم، همواره پر از نوآوری ها و اکتشافات جدید خواهد بود