پنجره استقلال بسته ماند و صد هزار دلار هم خرج وکیل خارجی شد «فوتبال در تله ی فساد؛ از آنومی حقوقی تا بحران حکمرانی»

2 دی 1404 - خواندن 3 دقیقه - 53 بازدید


به نام او...

پنجره استقلال بسته ماند و صد هزار دلار هم خرج وکیل خارجی شد

«فوتبال در تله ی فساد؛ از آنومی حقوقی تا بحران حکمرانی»


مقدمه: فراتر از یک مستطیل سبز

آنچه در این یادداشت مورد مداقه قرار گرفته، صرفا یک گلایه ورزشی نیست؛ بلکه نشانه شناسی یک «آنومی حقوقی» در کالبد فوتبال ایران است.همانطور که پیش بینی میشد پنجره نقل و انتقالاتی باشگاه استقلال بسته ماند و تقاضای دستور موقت نیز رد شد. از منظر حقوق ورزشی (Sports Law)، فوتبال نه تنها یک بازی، بلکه یک نهاد حقوقی-اقتصادی پیچیده است که بقای آن در گرو «شفافیت» (Transparency) و «حاکمیت قانون» (Rule of Law) است. وقتی اسطوره های یک ورزش لب به اعتراض می گشایند، در واقع زنگ خطر سقوط «یکپارچگی ورزشی» (Sports Integrity) به صدا درآمده است.

۱. بحران استقلال فدراسیون و تداخل قوا

مطابق با اساسنامه استاندارد فیفا (FIFA Statutes)، فدراسیون های ملی باید از استقلال کامل برخوردار باشند. اما در ایران، شاهد نوعی «حقوق نیم بند» هستیم. مداخلات غیرورزشی و سایه سنگین مدیریت های انتصابی، باعث شده تا فدراسیون از یک نهاد مستقل مدنی به یک ساختار بوروکراتیک ناکارآمد تبدیل شود. از دیدگاه حقوقی، این تداخل عامل اصلی ایجاد «حیاط خلوت های مالی» و فرار از پاسخگویی (Accountability) است.

۲. فساد سیستماتیک و لزوم «عدالت ترمیمی»

فساد مطرح شده در باشگاه استقلال ، از نوع «فساد خرد» نیست؛ بلکه به نظر می رسد با یک «فساد ساختاری» مواجهیم که در آن قواعد بازی (Rules of the Game) به نفع ذینفعان خاص تغییر می کند. پژوهش های مدرن حقوق ورزشی پیشنهاد می دهند که برای مقابله با این وضعیت، باید از مدل های «انضباطی سنتی» فاصله گرفت و به سمت تشکیل «کمیته های اخلاق مستقل» با استانداردهای بین المللی حرکت کرد. جایی که «تضاد منافع» (Conflict of Interest) به وضوح جرم انگاری شود.

۳. حق بر دانستن؛ هواداران به مثابه ذینفعان حقوقی

در حقوق مدرن، هوادار صرفا یک تماشاگر نیست، بلکه یک «ذینفع» (Stakeholder) اصلی است. افشاگری های این چنینی، در واقع مطالبه ی «حق بر حکمرانی خوب» (Good Governance) است. وقتی منابع مالی فوتبال (از حق پخش تا بودجه های عمومی) در مسیرهای نامعلوم هزینه می شود، «جرم علیه اعتماد عمومی» رخ داده است که نیازمند ورود نهادهای نظارتی فرادستی با رویکرد جرم شناسی ورزشی است.

نتیجه گیری: رنسانس یا فروپاشی؟

نقد حاضر، دعوتی است به یک «رنسانس حقوقی» در فوتبال. برای عبور از این بن بست، راهی جز بازگشت به «نظام شایسته سالار حقوقی» و تدوین قوانین سخت گیرانه علیه فساد (Anti-Corruption Code) وجود ندارد. فوتبال ایران بیش از آنکه به ستاره در زمین نیاز داشته باشد، به «عدالت در ساختار» نیاز دارد.

سخن نهایی: سکوت در برابر فساد، خود بخشی از فرآیند فساد است. فریاد حق خواهی، اولین گام برای بازپس گیری هویت از دست رفته ی ورزشی است که میلیون ها قلب برای آن می تپد.

مصطفی لطفی . وکیل ورزشی