زوجیت در هندسه فلسفه ربانی: آغاز تکامل مشترک یا محصول تضاد دیالکتیکی؟

4 دی 1404 - خواندن 3 دقیقه - 16 بازدید





چکیده:
این یادداشت، در ادامه مباحث فلسفه ربانی و با الهام از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدارهای ۱۴ دی ۱۴۰۱ و ۲۷ آذر ۱۴۰۳، نشان می دهد که زوجیت در منطق اسلامی نه محصول تضاد دیالکتیکی، بلکه ساختار ربانی آفرینش و نقطه آغاز سیر تکاملی مشترک انسان است. این تفاوت، دو تمدن متفاوت می سازد: تمدنی که هستی را میدان نزاع می بیند، و تمدنی که آن را مسیر استکمال ربانی می فهمد.

---

۱. طرح مسئله در چارچوب فلسفه ربانی
فلسفه ربانی تلاش می کند مفاهیم قرآنی را در یک هندسه هستی شناختی منسجم بازخوانی کند. رهبر معظم انقلاب در دیدار ۱۴ دی ۱۴۰۱، زوجیت را نقطه مقابل دیالکتیک هگلی–مارکسیستی دانستند و تاکید کردند که «سنتز از زوجیت به وجود می آید؛ از ملائمت و همراهی». این معنا در دیدار ۲۷ آذر ۱۴۰۳ با تاکید بر «مکمل بودن زن و مرد» ادامه یافت.

در فلسفه ربانی، این دو بیان یک حقیقت واحد را آشکار می کنند:
زوجیت، قانون عام هستی و الگوی حرکت تمدنی است.
پرسش اصلی این است: آیا زوجیت نتیجه یک تضاد پرتنش است، یا از ابتدا ساختار توحیدی آفرینش برای تکامل مشترک طراحی شده؟
پاسخ ربانی روشن است: زوجیت، مبدا حرکت جوهری و آغاز تکامل است.

---

۲. نقد دیالکتیک هگلی از منظر فلسفه ربانی
در دیالکتیک هگل، تضاد موتور حرکت است: تز، آنتی تز، سنتز. این منطق وقتی وارد حوزه زن و خانواده شد، به فمینیسم مردستیزانه انجامید؛ جایی که زن «در برابر مرد» تعریف می شود.

فلسفه ربانی این نگاه را فاقد غایت توحیدی می داند. تضاد در حکمت اسلامی وجود دارد، اما نه به عنوان اصل؛ بلکه به عنوان عامل فرعی در خدمت حرکت جوهری و استکمال.
در مقابل، منطق غربی، پیشرفت را نتیجه نزاع می بیند و همین منطق، جنگ جنسیت ها را در جهان مدرن رقم زده است.

---

۳. زوجیت؛ ساختار ربانی آفرینش
قرآن کریم می فرماید:
«و من کل شیء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون»

زوجیت، قانون عام هستی است؛ تجلی توحید در کثرت.
در فلسفه ربانی، تفاوت زن و مرد «انرژی تفاوت» می آفریند؛ نیرویی برای محبت، سکینه و حرکت مشترک به سوی کمال.

زوجیت یعنی:
- از دوگانگی به وحدت
- از تفاوت به تلائم
- از نقص به خلافت الهی

این نگاه، خانواده را نه محصول تصادف، بلکه میدان تربیت انسان کامل می داند.

---

۴. پیامدهای تمدنی فلسفه ربانی
منطق تضاد، خانواده را میدان نزاع می کند و جامعه را به سمت فروپاشی، همجنس گرایی و انحطاط جمعیتی می برد.
اما منطق زوجیت، خانواده را سلول ولایت و کانون رشد می سازد:

محبت → تلائم → نسل → تمدن مهدوی

بر اساس فلسفه ربانی، سیاست گذاری خانواده باید بر سه اصل استوار باشد:
۱) آموزش «انرژی تفاوت»
۲) ترویج سکینه و تلائم زوجیت
۳) حمایت از تکامل مشترک زن و مرد

این همان مسیری است که بیانات رهبری در سال های اخیر ترسیم کرده اند.

---

محمدجواد ربانی
پژوهشگر فلسفه اسلامی و بنیان گذار فلسفه ربانی