سندرم خشخاش بلند در محیط کار: تبیین مکانیسم های دفاعی مدیران در برابر کارکنان با عملکرد بالا

4 دی 1404 - خواندن 4 دقیقه - 106 بازدید



سندرم خشخاش بلند (Tall Poppy Syndrome) به پدیده ای اجتماعی و سازمانی اشاره دارد که در آن افراد به دلیل موفقیت ها، توانمندی ها یا ویژگی های برتر خود مورد انتقاد، تمسخر یا سرکوب قرار می گیرند. ریشه این اصطلاح به روایات تاریخی بازمی گردد که در آن حاکمان برای آموزش حفظ قدرت، به زیردستان خود نشان می دادند که چگونه بلندترین گل های خشخاش را می برند تا دشتی یکدست و تحت کنترل داشته باشند. در محیط های سازمانی مدرن، این سندرم زمانی رخ می دهد که پیشرفت و درخشش یک کارمند، تعادل روانی یا جایگاه قدرت مدیر را به مخاطره می اندازد.

مکانیسم های دفاعی مدیران: چرا توانمندی تهدید تلقی می شود؟

از منظر روان شناسی تحلیلی، مدیرانی که دچار این سندرم هستند، از مکانیسم های دفاعی ناخودآگاه برای مدیریت اضطراب خود استفاده می کنند. اصلی ترین چرایی این رفتار در دو محور زیر نهفته است:

  • ناامنی درونی (Insecurity): مدیرانی که از "سندرم ایمپاستر" (خودویرانگری) رنج می برند، کارمند توانمند را نه یک دارایی، بلکه یک "افشاگر" می بینند که قرار است بی کفایتی آن ها را آشکار کند.
  • حفظ سلسله مراتب قدرت: در سازمان های با فرهنگ سنتی، قدرت بر پایه "انحصار دانش و مهارت" است. حضور یک کارمند با عملکرد بالا (High-Flyer) که دانش یا مهارتی فراتر از مدیر دارد، توزیع قدرت را به چالش می کشد.

نمودهای رفتاری و استراتژی های سرکوب

مدیران برای مقابله با "خشخاش های بلند" معمولا از سه لایه رفتاری استفاده می کنند:

الف) کوچک سازی و بی اهمیت جلوه دادن (Minimization)

در این مرحله، مدیر تلاش می کند دستاوردهای بزرگ کارمند را به شانس، شرایط بازار یا کمک دیگران نسبت دهد. هدف از این کار، جلوگیری از جلب توجه سازمان به سوی فرد توانمند است.

ب) انزوای استراتژیک (Strategic Isolation)

مدیر با استفاده از قدرت ساختاری خود، دسترسی کارمند به منابع اطلاعاتی یا جلسات تصمیم گیری کلیدی را قطع می کند. این کار با هدف "نامرئی کردن" کارمند در ساختار کلان سازمان صورت می گیرد.

ج) مدیریت ذره بینی تخریبی (Destructive Micromanagement)

برخلاف مدیریت ذره بینی عادی که از سر وسواس است، در اینجا مدیر به دنبال یافتن یک "خطای کوچک" برای زیر سوال بردن کل عملکرد فرد است. این رفتار منجر به ایجاد فشار روانی شدید و کاهش اعتمادبه نفس کارمند می شود.

پیامدهای سازمانی: حاکمیت متوسط گرایی

پیامد مستقیم سندرم خشخاش بلند، پدیده ای به نام "گزینش معکوس" است. در این وضعیت:

1. خروج نخبگان: کارمندان با عملکرد بالا که محیط را مسموم و مانع رشد می بینند، سازمان را ترک می کنند.

2. ترویج فرهنگ تملق: کارکنان باقی مانده یاد می گیرند که برای بقا، باید از درخشش پرهیز کنند و تنها به جلب رضایت شخصی مدیر بپردازند.

3. مرگ نوآوری: سازمان به تدریج به سمت متوسط گرایی (Mediocrity) حرکت کرده و قدرت رقابت خود را در بازار از دست می دهد.

جدول تطبیقی: رفتار مدیر توسعه گرا در مقابل مدیر مبتلا به سندرم



راهکارهای مقابله در سطح کلان سازمان

برای ریشه کن کردن این سندرم، سازمان ها باید سیستم های ارزیابی ۳۶۰ درجه را پیاده سازی کنند تا رفتار مدیران توسط زیردستان نیز سنجیده شود. همچنین، فرهنگ سازمانی باید به گونه ای بازتعریف شود که "موفقیت زیرمجموعه، بزرگ ترین شاخص موفقیت مدیر" محسوب شود.

نتیجه گیری

سندرم خشخاش بلند، سمی برای پویایی سازمان است. مدیرانی که به بریدن سرهای بلند عادت کرده اند، در نهایت بر دشتی از گیاهان پژمرده حکم رانی خواهند کرد. تحول واقعی زمانی رخ می دهد که مدیران دریابند قدرت واقعی در "تکثیر توانمندی" است، نه در "تقلیل" آن.