seyed alireza moojani
5 یادداشت منتشر شدهچالش های آموزش عالی در قرن بیست ویکم: تحلیلی بر تحولات ساختاری، کارکردی و هویتی دانشگاه ها
چالش های آموزش عالی در قرن بیست ویکم: تحلیلی بر تحولات ساختاری، کارکردی و هویتی دانشگاه ها
چکیده
آموزش عالی در قرن بیست ویکم با چالش هایی مواجه است که فراتر از مسائل آموزشی صرف بوده و ابعاد مدیریتی، اجتماعی و فرهنگی را نیز دربر می گیرد. شتاب تحولات فناورانه، تغییر انتظارات جامعه از دانشگاه و پیچیده تر شدن مسائل انسانی، نقش سنتی آموزش عالی را با پرسش های جدی روبه رو ساخته است. هدف این مقاله، تحلیل نظام مند مهم ترین چالش های آموزش عالی در قرن حاضر با تاکید بر بستر ایران است. پژوهش با رویکرد تحلیلی–توصیفی و بر اساس مرور منابع معتبر داخلی و بین المللی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که ناهماهنگی برنامه های درسی با نیازهای جامعه، ضعف حکمرانی دانشگاهی، تحول نیافتن روش های یاددهی–یادگیری و چالش های هویتی دانشگاه ها، از مهم ترین موانع پیش روی آموزش عالی محسوب می شوند. در پایان، بر ضرورت بازتعریف ماموریت دانشگاه ها و حرکت به سوی آموزش عالی مسئله محور و پاسخ گو تاکید می شود.
واژگان کلیدی: آموزش عالی، قرن بیست ویکم، دانشگاه، حکمرانی آموزشی، ایران
مقدمه
آموزش عالی همواره یکی از ارکان اصلی توسعه علمی و اجتماعی جوامع به شمار آمده است. با ورود به قرن بیست ویکم، دانشگاه ها در شرایطی قرار گرفته اند که استمرار الگوهای سنتی دیگر پاسخ گوی نیازهای پیچیده و متغیر جامعه نیست. جهانی شدن دانش، گسترش فناوری های نوین و تغییر ماهیت مشاغل، انتظارات جدیدی را از آموزش عالی ایجاد کرده است. در ایران نیز آموزش عالی، هم زمان با این تحولات جهانی، با مسائل ساختاری و سیاستی خاصی مواجه است که بررسی آن ها ضرورتی انکارناپذیر دارد.
مبانی نظری و چارچوب مفهومی
ادبیات نظری آموزش عالی در دهه های اخیر، بر گذار از دانشگاه های آموزش محور به دانشگاه های کارآفرین، مسئله محور و جامعه گرا تاکید دارد. نظریه های یادگیری مادام العمر، سرمایه انسانی و حکمرانی خوب، چارچوب مفهومی این پژوهش را شکل می دهند و نشان می دهند که آموزش عالی، تنها در تعامل مستمر با جامعه می تواند نقش اثربخش خود را ایفا کند.
یافته ها و تحلیل
یافته های تحلیلی در چهار محور قابل دسته بندی است:
نخست، تحول در ماهیت دانش و ضرورت تغییر روش های آموزشی؛ دوم، فاصله میان آموزش دانشگاهی و نیازهای واقعی جامعه و بازار کار؛ سوم، چالش های حکمرانی و مدیریت دانشگاهی؛ و چهارم، مسائل هویتی و فرهنگی آموزش عالی در بستر بومی ایران. این محورها به صورت درهم تنیده بر کارآمدی نظام آموزش عالی تاثیر می گذارند.
بحث و نتیجه گیری
نتایج پژوهش نشان می دهد که حل چالش های آموزش عالی نیازمند رویکردی جامع و فراتر از اصلاحات سطحی است. بازاندیشی در ماموریت دانشگاه، تقویت استقلال دانشگاهی، اصلاح برنامه های درسی و توجه هم زمان به ابعاد علمی و فرهنگی، از مهم ترین راهبردهای پیشنهادی برای مواجهه با چالش های قرن بیست ویکم به شمار می آید.