ابن بابویه؛ گورستانی که تاریخ در آن نفس می کشد
ابن بابویه؛ گورستانی که تاریخ در آن نفس می کشد
در میان هیاهوی شهر، جایی هست که صداها آرام می شوند، زمان مکث می کند و تاریخ، بی واسطه با انسان سخن می گوید؛ قبرستان ابن بابویه شهر ری، نه فقط یک گورستان، بلکه کتابی سنگی از هویت، فرهنگ و حافظه ی جمعی ایران است. ثبت این مکان در سال ۱۳۷۵ شمسی به عنوان یکی از آثار ملی ایران، تنها یک تصمیم اداری نبود؛ اعترافی رسمی به ارزش مکانی بود که قرن ها پیش از ما زیسته و همچنان زنده است.
ابن بابویه، نامی آشنا برای اهل فرهنگ و تاریخ است. آرامگاه شیخ صدوق، فقیه و محدث بزرگ شیعه، در قلب این قبرستان قرار دارد؛ مردی که نامش با عقلانیت دینی، حدیث پژوهی و اندیشه ی شیعی گره خورده است. همین حضور، کافی بود تا این مکان از همان آغاز، شانی فراتر از یک مدفن عمومی پیدا کند. اما ابن بابویه فقط به یک نام خلاصه نمی شود؛ اینجا خانه ی خاموش بسیاری از چهره های درخشان تاریخ معاصر ایران است.
با قدم زدن در میان سنگ قبرهای ابن بابویه، گویی در کوچه پس کوچه های تاریخ معاصر قدم می زنی. هر سنگ، روایتی است؛ هر نام، داستانی ناتمام. از سیاست مداران و آزادی خواهان گرفته تا شاعران، نویسندگان، هنرمندان، علما و ورزشکاران، همه در این خاک آرام گرفته اند. ابن بابویه، آیینه ای است که تنوع و تکثر جامعه ایرانی را در یک قاب جمع کرده است.
این قبرستان، فقط محل پایان زندگی ها نیست؛ بلکه نقطه ی تلاقی اندیشه هاست. بسیاری از جریان های فکری، فرهنگی و اجتماعی ایران، رد پای خود را در این خاک گذاشته اند. اینجا می توان تاریخ مشروطه را لمس کرد، صدای روشنفکران را شنید، رنج و امید نسل ها را حس کرد. ابن بابویه، دانشگاهی بی کلاس و بی دیوار است که درس هایش را با سکوت می دهد.
ثبت ابن بابویه در فهرست آثار ملی ایران، نشانه ی توجه به «میراث ناملموس» در دل میراث ملموس است. سنگ ها، درختان، مسیرها و حتی سکوت این قبرستان، حامل معنا هستند. اینجا معماری مرگ، با زیبایی شناسی ایرانی-اسلامی درهم آمیخته است؛ از سنگ نوشته های ساده و مردمی تا مقبره های باشکوه و نمادین. هر کدام، تصویری از نگاه ایرانی به مرگ، زندگی و جاودانگی ارائه می دهند.
شهر ری، خود شهری است با پیشینه ای چند هزار ساله؛ شهری که تاریخ ایران را در لایه های عمیق خود نگه داشته است. ابن بابویه، یکی از مهم ترین نقاط اتصال ری کهن به ایران معاصر است. اگر ری را پایتخت خاطره ها بدانیم، ابن بابویه قلب تپنده ی آن است؛ جایی که گذشته و حال، بی واسطه با هم گفت وگو می کنند.
آنچه ابن بابویه را متمایز می کند، فقط نام ها و تاریخ ها نیست؛ حس و حال فضاست. اینجا، مرگ ترسناک نیست؛ اندیشمندانه است. سکوتش، سنگین نیست؛ تامل برانگیز است. آدمی وقتی از این قبرستان بیرون می آید، نه افسرده، بلکه متفکر است. انگار ابن بابویه، انسان را به مکالمه ای درونی دعوت می کند: درباره ی زیستن، ماندن، اثر گذاشتن و رفتن.
در روزگاری که شهرها به سرعت چهره عوض می کنند و حافظه ی تاریخی در معرض فراموشی است، ابن بابویه یادآور این حقیقت است که هویت، بدون حافظه دوام نمی آورد. این قبرستان، نه تنها باید حفظ شود، بلکه باید خوانده شود؛ باید روایت شود؛ باید به نسل های جدید معرفی گردد. هر بازدید از ابن بابویه، فرصتی است برای آشتی با ریشه ها.
۱۴ شعبان ۱۴۱۷ قمری، که مصادف با ثبت این مکان در فهرست آثار ملی شد، را می توان روز پاسداشت حافظه ی خاموش ایران دانست. روزی که قانون، به احترام تاریخ ایستاد. اما مسئولیت ما، فراتر از ثبت و تابلو و عنوان است. نگهداری از ابن بابویه، نگهداری از روایت ایران است؛ روایتی که اگر گم شود، بخشی از ما گم شده است.
ابن بابویه، تنها گورستان مردگان نیست؛ پناهگاه معنا برای زندگان است. جایی برای مکث در دنیای شتاب زده، برای شنیدن صدای تاریخ، برای فهمیدن این حقیقت ساده اما عمیق: انسان می گذرد، اما اثر می ماند. و چه جایی بهتر از ابن بابویه، برای یادآوری این ماندگاری؟
این قبرستان، شناسنامه ای است که با سنگ نوشته شده؛ شناسنامه ای که نام ایران، با تمام رنج ها، افتخارها و آرزوهایش، بر آن حک شده است. اگر روزی خواستیم ایران را به کسی نشان دهیم، کافی است او را به ابن بابویه ببریم؛ باقی را، تاریخ خودش خواهد گفت.
نویسنده: دکتر فردین احمدی مدیر مسئول انتشارات بین المللی حوزه مشق