ایمنی روانی؛ زیرساخت نامرئی توسعه و نوآوری

6 دی 1404 - خواندن 4 دقیقه - 120 بازدید


در عصر صنعت، مدیریت بر پایه «کنترل» و «انطباق» بنا شده بود. اما در عصر اقتصاد دانش محور و ظهور هوش مصنوعی، ارزش آفرینی سازمان ها در گرو خلاقیت، حل مسئله و یادگیری سریع است. بزرگترین مانع در برابر این اهداف، «ترس» است. زمانی که کارکنان از قضاوت شدن، تنبیه شدن یا کوچک شمرده شدن بترسند، سکوت را انتخاب می کنند؛ و سکوت، سمی ترین پدیده در یک سازمان رو به توسعه است.

ایمنی روانی چیست؟

ایمنی روانی (Psychological Safety) که توسط پروفسور ایمی ادموندسون بازتعریف شد، به معنای باور مشترک اعضای یک تیم است مبنی بر اینکه محیط برای ریسک پذیری بین فردی امن است. در این فرهنگ:

  • اشتباهات به عنوان «فرصت یادگیری» نگریسته می شوند، نه مدرکی برای بی کفایتی.
  • پرسیدن سوالات به ظاهر ساده، نشانه کنجکاوی است، نه نادانی.
  • مخالفت با نظر مدیر، نشانه تعهد به کیفیت کار است، نه بی احترامی.

ابعاد توسعه ای ایمنی روانی برای مدیران

۱. گذار از «فرهنگ سرزنش» به «فرهنگ ریشه یابی»

توسعه سازمانی زمانی رخ می دهد که انرژی صرف شده برای «پنهان کردن خطاها» به انرژی برای «حل ریشه ای مسائل» تبدیل شود. مدیر مدرن باید بداند که در نبود ایمنی روانی، شما آخرین نفری خواهید بود که از بحران های زیرپوستی سازمان مطلع می شوید.

۲. پیوند میان ایمنی روانی و استانداردهای بالا

یک سوءتفاهم رایج این است که ایمنی روانی به معنای کاهش فشار کاری یا مهربانی افراطی است. برعکس، بیشترین میزان توسعه زمانی رخ می دهد که ایمنی روانی بالا با استانداردهای عملکردی بالا ترکیب شود. این نقطه تلاقی، منطقه یادگیری و رشد نام دارد.

۳. تقویت شمولیت و بهره گیری از خرد جمعی

بدون ایمنی روانی، تنوع (Diversity) در سازمان فقط یک عدد است. توسعه واقعی زمانی رخ می دهد که افراد با دیدگاه های متفاوت، جرات ابراز نظر داشته باشند. ایمنی روانی اجازه می دهد «صدای حاشیه» به «ایده های برنده» تبدیل شود.

نقشه راه اجرایی برای مدیران

برای تقویت این فرهنگ، مدیران باید سه گام کلیدی بردارند:

قاب بندی مجدد کار (Reframing): کار را نه به عنوان یک مسیر تکراری، بلکه به عنوان یک «مسئله یادگیری» تعریف کنید که نیاز به مشارکت همگانی دارد. اذعان کنید که: «ما با ابهامات زیادی روبرو هستیم و به چشمان و افکار همه شما نیاز داریم.»

پذیرش آسیب پذیری (Vulnerability): مدیرانی که به اشتباهات خود اعتراف می کنند، به طور خودکار مجوز ریسک پذیری را به تیم صادر می کنند. جمله «من در این مورد اشتباه کردم» یا «من پاسخ این سوال را نمی دانم»، قدرتمندترین ابزار توسعه فرهنگ است.

واکنش مثبت به اخبار بد: نحوه برخورد شما با کسی که یک شکست یا یک انتقاد را گزارش می دهد، تعیین کننده آینده سازمان است. به جای توبیخ، بپرسید: «چطور می توانیم از این اتفاق برای پیشگیری از تکرار آن استفاده کنیم؟»

جمع بندی: سرمایه گذاری روی امنیت، برداشت نوآوری

ایمنی روانی یک «هدیه» به کارکنان نیست، بلکه یک سرمایه گذاری زیربنایی است. سازمان هایی که در دنیای پرنوسان امروز (VUCA)* برنده می شوند، آن هایی نیستند که باهوش ترین افراد را دارند، بلکه آن هایی هستند که بستری فراهم کرده اند تا هوش افرادشان در کنار هم جریان یابد و از ابراز حقیقت هراسی نداشته باشند.


*** در دنیای VUCA، مدیران با جایگزینی Vision چشم انداز، به جای نوسان و Understanding درک عمیق، به جای عدم قطعیت، به مقابله با آشفتگی می پردازند. در واقع با بهره گیری از Clarity شفافیت و Agility چابکی، پیچیدگی و ابهام محیطی را مدیریت کرده و سازمان را در مسیر توسعه انطباقیقرار می دهند.