مکینه و بچه های نفت

5 خرداد 1403 - خواندن 6 دقیقه - 140 بازدید

پنجم خرداد، سالروز اکتشاف نفت از چاه شماره یک مسجد سلیمان، ایران و خاورمیانه در منطقه ی دره خرسون نخستین شهر نفتی ایران است.آغاز عصر نفت در ایران و شکل گیری و تولد شرکت-شهری که با نفت و برای نفت بوجود آمد.

سرزمین قشلاقی بختیاری ها گرچه در گذشته ی باستانی خود، موطن پارسیان در مسیر مهاجرت شان از "پارسوا" در جنوب دریاچه ی ارومیه به "پارسه" در سرزمین پارس بود و به همین مناسبت "پارسوماش" نامیده می شد، اما دوران فترت طولانی فقدان مدنیت را تجربه کرده بود تا جایی که چشمه های خودجوش باستانی نفت آن هم، تا مدتها چشمه های نفت و قیر حومه ی شوشتر، نزدیک ترین شهر نزدیک به منطقه نامیده می شدند و بهره برداری از آنها در اختیار سادات قیری شوشتر بود.بختیاری ها، اعتقادات مذهبی خاص خود نسبت به سادات را داشتند و جد سادات مانع از حسابرسی بختیاری ها از ایشان می شد!

بختیاری ها باورهای مذهبی خاص خود را داشتند و بناهای باستانی برجای مانده از روزگار باستانی حضور آریایی ها در سرزمین قشلاقی خود را نیز "مسجد" ساخته شده توسط دیوان برای حضرت سلیمان می دانستند و سال ها قبل از حضور نماینده ی دارسی انگلیسی به "لایارد"، دیگر مستشرق انگلیسی گفته بودند که این مسجد محلی مقدس و تحت حفاظت اجنه است و نباید نزدیکش شوی!

از امضای امتیاز نامه دارسی در سال۱۲۸۰ خورشیدی تا زمستان ۱۲۸۶ که "رینولدز" نماینده ی دارسی و گروه همکارانش به منطقه رسیدند تا دکل خود را برای حفاری نفت علم کنند، چند جای دیگر از ایران از "چیا سرخ" کرمانشاه تا "مامتین" رامهرمز را کاویده بودند و حالا به "دره خرسون" رسیده بودند تا آخرین شانس خود را برای کشف نفت، بیازمایند.

از زمستان ۱۲۸۶ تا پنجم خرداد ۱۲۸۷ نیز که نفت با فشار زیاد از فراز دکل فوران کرد، چند ماه کار سخت و طاقت فرسا طول کشید تا صنعت نفت ایران در میدان نفتون متولد شود و این آغاز ایجاد شرکت-شهر مسجد سلیمان نیز بود.

پنجم خرداد۱۲۸۷ بدین ترتیب تولد شهر مسجد سلیمان در شکل مدرن و با داشتن تاسیسات و امکانات خاص شرکت-شهرهای نفتی بود و بختیاری های مهربان و مهمان نواز، حالا میزبان سایر هموطنان شان از مناطق مختلف کشور و همچنین افرادی از دیگر نقاط جهان از هند تا انگلیس و اسکاتلند و کانادا بودند، تا در کنار یکدیگر، شهرهای جدید و مدرن نفتی ایران را بسازند.

بچه های نفت در چنین شهرهایی بدنیا آمدند، پا گرفتند، رشد کردند و هرکدام بسته به تلاش و شرایط پیرامونی و ذوق و سلیقه خود جذب یکی از مظاهر مدرنیزاسیون نفتی شدند.فوتبال، گلف، تنیس، سینما، تئاتر، ادبیات، شعر، ترجمه، رشته های فنی و مهندسی و بسیاری فرصت های شغلی آینده ساز که با نفت و برای نفتی ها ایجاد شده بود.

زمین های خاکی، ابهت مکینه های نفت و بوی گاز گوگرد و رنگ سیاه نفت خام بر روی آب دراز دره های نفتون و نمره یک و دره خرسون و بی بیان و پشت برج و تلخاب که پای برهنه ی بچه ها را نوازش می داد و مرحم زخم های دویدن روی کلوخ و سنگ بود.

بچه های نفت در دبستان های ساخته شده با سنگ تراش و توسط شرکت نفت درس می خواندند در دبستان نوروز و سینا و هفده شهریور و مدرسه ملی و در شرکت شهرهای نفتی مسجدسلیمان و آبادان و هفتکل و نفت سفید و لالی و عنبل و امیدیه و آغاجاری و میانکوه و گچساران و اهواز، مشق عشق می کردند به امید بزرگ شدن و نفتی شدن و البته با وعده های اردوهای تابستانی رامسر و محمود آباد که فرزند کارگر و کارمند نمی شناخت.

بچه های نفت کنار یکدیگر بزرگ می شدند و کسی از دین و مذهب دیگری نمی پرسید و از نژاد و سرزمین اجدادش.اگر هم بختیاری ها از یکدیگر "چه کسی" را می پرسیدند، بدنبال یافتن یک حلقه ارتباطی نسبی یا سببی با یکدیگر بودند، برای نزدیک تر شدن و مهربانی بیشتر.

بچه های نفت، بی محرومیت نیز نبودند.مگر می شود محرومیت نکشید؟ اما محرومیت هم شیرینی خود را داشت وقتی دلیل و بایدی برای بهتر شدن بود.برای رشد کردن.برای آموختن و برای بزرگ شدن.

بچه های نفت، مکینه ها را طواف می کردند تا به بلوغ فکری برسند در شرکت-شهرهایی که برای دیدن و خواندن و فکر کردن و بروز خلاقیت، شرایط فراهم بود.حتی به اندازه دیدن چند دقیقه از فیلم "جان وین" یواشکی روی دیوار سیمانی سینما تابستانی نفتون.حتی به اندازه دویدن بدنبال توپ گلف سفید و براق "مستر جکسون" در تپه های بی بیان.حتی به اندازه حمل کیف چوب های گلف و در دست گرفتن آنها برای یک لحظه!

شرکت-شهرهای نفتی ایران محل آشنایی با مظاهر مدرن بود از حاشیه زمین های خاکی فوتبال در مسجد سلیمان و آبادان.لذت امانت گرفتن عینک ریبن حتی در غروب بدون خورشید در ساحل آبادان.شنیدن صدای ناقوس کلیسا از نمره چهل مسجدسلیمان تا پشت دبستان رودکی هفتکل و بوی گاز و رنگ نفت روی در و دیوار زندگی.

بچه های نفت در چنین فضایی پاگرفتند و بزرگ شدند و بعدها در عرصه های؛ ورزش و ادبیات و هنر و موسیقی و مهندسی و تولید و ترجمه و پزشکی و روزنامه نگاری و سینما، نام های بزرگی شدند.بچه های نفت حالا غول های حوزه های کاری خود شده بودند و همه اینها به برکت نفت سیاه بود.نفتی که از مکینه در می آمد و فنس و دکلش، محل طواف بچه های نفت بود.