"فیدوس" مستند پرتره مهندس حسن کتیبه، تکنوکرات نفتی

19 خرداد 1403 - خواندن 5 دقیقه - 36 بازدید

حسن کتیبه، سال۱۳۰۶ در شیراز بدنیا آمد و از چهارده سالگی از طریق یکی از جوانان همشهری اش با موضوع اشتغال در نفت و نام “آبادان” و کمپانی نفت آشنا شد.با توجه به شرایط خانوادگی و اینکه در آن مقطع در شیراز امکان ادامه ی تحصیل برایش نبود، خانه را به مقصد بندر بوشهر ترک و پس از چند روز انتظار در اسکله بوشهر تا رسیدن یک ناو انگلیسی، از طریق دریایی خود را به “آبادان” رساند.
سال۱۳۲۰ بود و در سال های پایانی جنگ جهانی دوم، مناطق مختلف ایران و از جمله آبادان در اشغال نیروهای انگلیسی.او را به همراه دیگر هم سن و سال هایش به شبانه روزی آبادان برده و برای گذراندن دوره های آموزشی پایه در آموزشگاه فنی آبادانTechnical School و کارگاه کارآموزان فنی Artisan School چند سالی را سپری کرد و سپس بعنوان کارگر فنی وارد پالایشگاه شد.اعزام کارکنان به دوره های آموزشی حتی خارج از کشور در دستور کار کمپانی نفت نیز بود.

سارا عابدی، کارگردان و فیلم ساز، نام “فیدوس” را برای فیلم مستند معرفی یکی از پیشکسوتان شاخص نفتی، مهندس”حسن کتیبه” انتخاب نموده است.پرتره ای که در سال های آخر حیات این چهره ی نفتی ساخته شد و به نوعی طنین فیدوس طلایی “تاریخ نفت” و مرتبط ترین و منطقی ترین خروجی برای یک پروژه تاریخ شفاهی است که به همت یک بانوی فیلم ساز و همکارانش ساخته شده است.

در مرور خاطرات آقایی کتیبه متوجه می شویم که ایشان در سال ۱۳۲۸ در کنکور شرکت نفت برای اعزام به دوره ای در خارج از کشور شرکت و جزء هجده نفری بوده که از میان هشتاد نفر برگزیده و برای دوره ی آموزشی دوساله عازم انگلستان می شوند.
آقای کتیبه، سال۱۳۳۰ و همزمان با ملی شدن صنعت نفت به ایران باز می گردد و بعنوان رئیس تعمیرات پالایشگاه منصوب می شود.دوران کوتاه ملی شدن صنعت نفت برای او و همه آبادانی ها و ایرانیان، روزگار عزت و افتخار بوده و این موضوع را در روایت او از دوران دکتر مصدق در فیلم را نیز می توانیم متوجه شویم.
البته نخستین بار، نشریه “زندگی نو”، بولتن داخلی بازنشستگان صنعت نفت بود که به معرفی این انسان متفاوت و مهربان و شایسته اقدام کرد.استاد مهرداد امیر غیاثوند پایه گذار وسردبیر نشریه زندگی نو(ویژه بازنشستگان صنعت نفت) در فاصله سال های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۶ در مورد زنده یاد کنیبه می گوید؛مرحوم حسن کتیبه ،ازجمله بازنشستگان فرهیخته وباانگیزه ای بود که در دوران سردبیری نشریه “زندگی نو” با او آشنا شدم.دریکی از روزهای بهمن سال۱۳۹۲ بود که به دفتر نشریه آمد و با شور وحرارتی وصف ناپذیر از پیشینه وخاطرات دوران اشتغال خود درصنعت نفت گفت.گفته هایی که دستمایه ی مطلبی ویژه برای آشنایی بازنشستگان با او شد.طبع روان و کلام صادقانه اش، نشان ازلایه های پنهان و آشکار و شخصیت چند وجهی او داشت.تکنوکراتی پرورش یافته در دامان نفت، برخوردار از طبعی هنرمندانه وکلامی شیرین، نشات گرفته از سرشت زادگاهی اش.او یک شیرازی صاحب ذوق بود که در نوجوانی به شوق خدمت درصنعت نفت به “technical school”آبادان راه یافته، پس از دریافت دیپلم فنی وطی دوره ای دوساله درانگلیس، به صف مردان فنی نفت پیوسته و در قامت یک تکنوکرات، خدمات خود را پی گرفته بود.اما درکنار این مرتبت حرفه ای وشغلی، به مدد طبع لطیف وهنرمندانه اش، نقاشی می کرد، شیرینی می پخت، فرش می بافت، دستی برقلم و کلامی شیرین داشت.در دومین نوبت حضورش دردفتر نشریه، قطعه کیک بزرگی در دست داشت که شب قبل، ویژه “زندگی نو” طبخ کرده بود.آن روز کام همه کارکنان نشریه از دست پخت او شیرین شد و مورد تشویق قرارگرفت.او سر شوق آمد و دو بار دیگر این هدیه ی شیرین را تکرارکرد.بعد از آن هم، هر از چند گاهی با دست نوشته ای خواندنی از خاطرات دوران اشتغال خود وارد دفتر نشریه می شد و خوراکی شیرین برای ستونی از نشریه روی میز می گذاشت.او دراین نوشته ها از هر دری سخن می گفت؛ از کار در بخش های مختلف فنی گرفته تا بازنشستگی زود رس در پنجاه سالگی و دعوت دوباره به کار و حضور در لیبی، همراه با کارشناسان اعزامی به این کشور و سفرهای متعدد دیگر.البته در این میان، خاطرات او از دوران ملی شدن صنعت نفت و جریانات مربوط به این رویداد بزرگ نیز، جای خود را داشت.اما این، تمامی داشته های ذهنی او نبود؛ توصیه های او درمورد نحوه زیست سالم در دوران سالمندی نیز جایگاهی ویژه در نوشته هایش داشت؛ توصیه هایی که هر یک نشان از تجربه شخصی و جملگی، نشان از راز رمز عمر طولانی، سلامت جسمی و روحی او داشت.طرفه این که؛ شخصیتی بود ویژه و نماینده نسلی از نخستین کارشناسان ایرانی صنعت نفت؛ آن نسلی که در مورد هر یک از آنان باید گفت؛ آن چه خوبان همه دارند، تو تنها داری.یادشان گرامی ونام شان مانا باد.

نفت آبادانفیدوسحسن کتیبهتکنیکال اسکول آبادان