خدا و خدایان در تمدن سومر یا جنوب بین النهرین باستان

20 تیر 1403 - خواندن 6 دقیقه - 36 بازدید
خدا و خدایان در تمدن سومر یا جنوب بین النهرین باستان
منابع تحلیل :  کتاب تاریخ تمدن های مشرق زمین ، انتشارات پیام نور ، چاپ 1389. مقاله «مفهوم خدایان،دیگر خدایان و همە خدایان در ایدئولوژی سلطنتی شاهان هخامنشی»، پژوهشنامه ایران باستان، 1401.
1.مسئله اول : تعدد و نماد های خدا و خدایان : با نگرش به تمدن سومر در می یابیم که هر شهر خدای خاص خود را داشته است. بنابرین، در عقیده مردمان بین النهرین باستان، به دلیل وجود چندین شهر ( اور، لاگاش ، لارسا و...) چندین خدا وجود داشته است. به عقیده «دکتر صالح امین پور» و «دکتر باقر علی عادل فر»، علاوه بر خدایان هر شهر، گاها هر محله نیز معتقد به خدای مخصوص بوده است. علاوه بر این، مظاهر طبیعی نظیر باد و باران، سیل و طوفان، نیز خدایی داشته اند. اورانینا یا ایشتار (رب النوع نعمت فراوانی)، تموز (به شکل مار و بر زمین سلطنت می کرد) ، انلیل (خدای همه موجوات) از نمونه خدایان سومری بودند. در افسانه گیلگمش نیز به تعدادی از خدایان از جمله« اآ » خدای آب ها، « اوت نپیشتیم » خدای خرد، اشاره شده است.
2. مسئله دوم : رابطه خدایان با شاهان و فرماندهان در سومر  در تمدن سومر، امیر شهر نماینده خداوند و واسط میان مردم و خدایان بود. به عبارتی، پادشاه از جانب خدایان بر روی زمین حکومت می کرد و به انجام وظایف می پرداخت. از طرفی، پادشاهان برای ارتقاء جایگاه خویش در نزد مردم و مقامات، همواره بر الهی بودن منشا قدرت خود تاکید می کردند.( برای مثال، شاهان هخامنشی اعلام می داشتند که اهورامزدا قدرت را به آنان بخشیده است.) و از سویی، از آنجا که در راس حکومت های سومری، فرمانروایی قرار داشت که از خانواده های عالی روحانیت محسوب می شد و اورا پاتسی ( patesi ) می خواندند؛ و روحانی بودن فرمانروا، جایگاه مذهبی او را تقویت می کرد. در جنوب بین النهرین باستان، هر گاه امیر یا پادشاهی موفق به فتح یک « دولت - شهر » می شد؛ خدای آن دولت - شهر را نیز به اسارت می برد و در نتیجه مردم شهر نیز اسیر شاه جدید محسوب می شدند. دو نکته از این سخن برداشت می شود : اول آنکه شاهان فاتح، به خدایان دیگر شهر ها اهانت نمی کردند و فقط به اسارت می بردند؛ پس خدایان سرزمین مغلوب نیز مورد تقدس قرار داشته اند. دوم اینکه، قدرت پادشاهان پیروز در جنگ زمینی، از قدرت خدایان در آسمان نیز برتری می یافت. پرسش اینست که چرا پادشاهان، به خدایان به اسارت رفته احترام می گذاشتند و تندیس های آنها را از بین نمی بردند ؟ می توان گفت یکی از دلایل این امر، احترام به باور های مردم ( شاید به سبب جلوگیری از شورش) بوده است.  نکته دیگر اینکه به مرور، فرمانروایان سومری مانند سارگن و جانشینانش توانستند ادعای خدایی کنند و این ادعا نیز، مورد پذیرش مردم قرار گرفت. پس می توان نتیجه گرفت که فرمانروایان فاتح خود را کم تر از خدایان نمی دانستند بر خلاف فراعنه مصر که اغلب مقام نیمه خدایی را برای خود متصور بودند.
3. مسئله سوم : نقش خدایان در زندگی انسانها مواردی از قبیل جنگ و صلح و بلایای طبیعی به خدایان نسبت داده می شد. از مهم ترین مسائل اجتماعی اقتصادی مردم جهان باستان که تا به امروز مورد اهمیت است؛ مسئله نعمت و فراوانی روزی است که امروزه با عناوین دیگری چون :«افزایش تولیدات کشاورزی»، «رونق اقتصادی» و... مطرح است. سومریان باستان، خدایان را عامل فراوانی می دانستند و بزرگترین خدای هر ناحیه، رب النوع فراوانی و رزق بوده است.
4. مسئله چهارم : نقش خدایان در جهان پس از مرگ  سومریان جهان پس از مرگ را، عالمی پر از درد و رنج تصور می کردند و بر همین اساس، برای مردگان خویش ورد ها و دعاهایی را می خواندند. این باور آنان در تضاد با جهان پس از مرگ مصریان بود. زیرا مصریان عقیده داشتند که درصورت نیکو بودن اعمال اشخاص، ارواح آنان زندگی خوبی را در جهان دیگر خواهد داشت و حتی اجازه دارد بار دیگر به جسم خود برگردد. 
5. مسئله پنجم : معماری و بناسازی برای خدا و خدایان در سومر زیگورات، نام معابدی بود که سومریان برای خدایان می ساختند و بنایی چند طبقه بود که هر طبقه، مکعبی شکل و از طبقه پایینی خود، کوچکتر بود. این معابد از لحاظ ظاهری، شباهت بسیاری به اهرام مصر دارند و در قیاس با اهرام مصر، در ساخت این بناها، اصول هندسی و تعداد اندکی از کارگران و حجم کمی از مواد و مصالح به کار رفته است. در بین النهرین و سومر، معادن سنگ مرمر و... وجود ندارد و یا بسیار کم است و همین امر، موجب شده است که معابد مصریان ، از سنگ های بزرگتر و بیشتری نسبت به زیگورات های سومریان، ساخته شده باشند.
6. مسئله ششم: صفات خدایان در سومر عشق، شهوت، تنفر و غضب از صفات خدایان در سومر بوده است. استخراج این صفات بیشتر از طریق اعمال خدایان صورت گرفته است تا گفتار آنان. به عبارتی، وقتی در افسانه « گیلگمش» که بازمانده ادبیات سومری است؛ خدایان برای تنبیه بشر، طوفان می فرستند، یعنی دارای غضب هستند. برخلاف دین اسلام که خداوند (الله) در کتاب مقدس (= قرآن) به بیان صفات خود پرداخته و برخی از این صفات را چندین بار مورد اشاره قرار داده و نیز، درصدد اثبات بعضی از صفات خویش بوده است. 





@سومر@خدا در سومر@ادیان تمدن های باستان@تاریخ بین النهرین