المپیک؛ رویای نافرجام ورزش و صلح

5 شهریور 1403 - خواندن 31 دقیقه - 27 بازدید

 بازی های المپیک ۲۰۲۴ پاریس به عنوان سی و سومین دوره المپیک، در روز یکشنبه بیست و یکم مرداد 1403، پس از ۱۶ روز به پایان رسید و کاروان ورزشی ایران با نام «کاروان خادم الرضا» با کسب ۳ مدال طلا، ۶ نقره و ۳ برنز از دو رشته ورزشی تکواندو و کشتی (آزاد و فرنگی) و با ارتقای 6 پله ای به نسبت دوره قبلی المپیک و دو رقمی شدن تعداد مدال ها، در رده بیست و یکم قرار گرفت. اگر چه این کاروان می توانست نتایج بهتری کسب کند اما به هر حال رویکرد این نوشتار بررسی فنی نتایج کاروان ورزشی ایران و قضاوت موفقیت یا ناموفق بودن کاروان ورزشی ایران نیست. بلکه بررسی تاریخی و اجتماعی در خصوص المپیک و اظهار نظر در خصوص موفقیت یا ناموفق بودن خود المپیک از نظر اهداف اولیه و شعارهای مصوب، مد نظر نویسنده است.

از جمله صحنه های مورد توجه المپیک، مراسم افتتاحیه بود. حاشیه های مراسم افتتاحیه المپیک 2024 پاریس و سوء استفاده از فضای فرهنگی ایجاد شده در مراسم افتتاحیه و توهین به مقدسات و ترویج انحرافات اخلاقی منجر به ارائه نظریه «افول فرهنگی اروپا» شد. شاید مراسم افتتاحیه المپیک 2024 پاریس، بدترین مراسم افتتاحیه در تاریخ ورزش بشمار رود. در حین برگزاری مسابقات ورزشی هم اشتباهات متنوع گروه برگزار کننده مسابقات -از جمله پخش اشتباه سرود ملی کشورها، اشتباه در نصب پرچم کشورها، کیفیت نامناسب تغذیه و اسکان ورزشکاران و...- نشانه ای از کم تعهدی مسئولین فرانسوی در میزبانی المپیک 2024 است. از سوی دیگر برخی از شرکت ‍کنندگان در این رویداد از جمله عاملان و حامیان جنایت جنگی غزه هستند. حضور نظامیان جنایتکار صهیونیست در پوشش ورزشکاران رژیم اشغالگر قدس در المپیک پاریس، منجر به این شد تا صفات «المپیک جنایتکاران» و «المپیک مرگ و جنایت» را برای این المپیک بیان کنند.

اگرچه المپیک پاریس با شعار «صلح و زندگی» برگزار می شود، اما این رخدادها نشان دهنده انحراف رقابت های ورزشی المپیک از هدف اصلی خود است. بر این اساس لازم است که یکبار دیگر به المپیک فراتر از رقابتهای ورزشی نگریسته شود. به این بهانه ماهیت المپیک و کارکردهای صلح آمیز و نقش آن در دیپلماسی با در نظر قراردادن واقعیت کلان روند نهاد اجتماعی ورزش و وضعیت کنونی اثرگذاری المپیک بر فرایند صلح مورد بررسی پژوهشگران قرار گرفته است.

المپیا؛ ریشه های المپیک

المپیک باستان پیش از عصر طلایی یونان شکل گرفت و از 776 سال قبل از میلاد مسیح شروع و تا 393 سال پس از میلاد مسیح (نزدیک به 1200 سال) ادامه داشت. بازی های المپیک باستان در المپیا[1]، برگزار می شد. این بازی ها به دو صورت «جشنی مذهبی» و «رقابت های ورزشی» مربوط می شد. «کوبرتن» به توانایی احیای آن ها پی برد. البته با این فکر که ارزش های تربیتی ورزش قرن نوزدهم را نیز به آن بیافزاید (محسن نژاد، 1403).

مدت زمان برگزاری بازی های المپیک باستان از سال776 پیش از میلاد، یک روز طول می کشید و فقط شامل مسابقه دو به مسافت طول استادیوم بود. اما سال ها بعد، در سال 600 قبل از میلاد، مدت زمان بازی ها به پنج روز افزایش یافت. حالا دیگر بازی ها شامل رشته های: مشت زنی، ارابه رانی چهار اسبه، پنتاتلون یا پنج گانه (شامل دوی 200 متر، پرش طول، پرتاب نیزه، پرتاب دیسک، و کشتی) ، دویدن با لباس رزم (سپروکلاه خود و...) و پانکراشن (ترکیبی از کشتی و مشت زنی) شده بود. در المپیک باستان برای برنده مسابقه جشن می گرفتند و تاجی از برگ زیتون به وی اهداء می شد. اما در بازی های نوین، برنده نشان دریافت می کرد. به مرور زمان در سومین دوره بازی های نوین همانند مسابقات کنونی المپیک، هر سه ورزشکار برتر مدال دریافت کردند (بال زاده، 1400).

جنبشی برای صلح؛ جنبش المپیک

«بارون پی یر دوکوبرتن» در سال 1896 میلادی گفت که «جنگ ها به ناگاه در می گیرند چون ملت ها نسبت به هم دچار سوءتفاهم می شوند. تا زمانی که تعصبات فعلی تفرقه انداز از میان نژادهای مختلف وجود داشته باشد، صلحی در کار نخواهد بود. برای خاتمه این جریان، چه راهی بهتر از گردهم آوردن دوره ای جوانان همه کشورها برای آزمودن دوستانه قدرت و چابکی عضلات!» (جکسون، 1400: 124). این گردهمایی همان المپیک بود.

خشم و پرخاشگری صلح جهانی را به خطر می اندازد و بی جهت نیست که علما و اندیشمندان و صلح دوستان سالانه کنفرانس هایی در راستای نحوه جلوگیری از تعدی گروه های انسانی نسبت به یکدیگر تشکیل داده، توصیه هایی صادر می کنند (ادیبی سده، 1388 : 142). در اکثر مواقع، پس از برگزاری این مسابقات، فرایند تعامل بین کشورهای درگیر، سیر تنش زدایی را طی کرد. این فرایند دارای سابقه تاریخی و باستانی است.

سنت آتش بس المپیک یا «اکخریا[2]» که آتش بس مقدس محسوب می شد، در قرن 9 پیش از میلاد در یونان باستان آغاز شد. این سنت در زمان برگزاری بازی ‎های المپیک اجرا می شد. در سال 1992 میلادی، کمیته بین المللی المپیک با هدف دستیابی به راه حل های صلح آمیز و دیپلماتیک برای مناقشات سراسر جهان، تصمیم به احیای مفهوم باستانی آتش بس المپیک گرفت. تعهدات و برنامه های کمیته بین المللی المپیک برای آتش بس المپیک، فراتر از دوره بازی ها تلقی می شود و منجر به اجرای مجموعه ای از فعالیت ها تحت عنوان «ورزش برای صلح» شده است (جهانفر، 1401 به نقل از جکسون، 1400: 125 و 125).

برای اولین بار در سال 1892 میلادی، جنبش المپیک به عنوان تلاشی برای صلح توسط یک معلم فرانسوی به نام «پیر دو فردی بارون دوکوبرتن» با پیشنهاد احیاء بازی های المپیک مطرح شد. وی در اول ژانویه سال 1863 میلادی در شهر پاریس متولد شد. خیلی زود به جامعه شناسی، ادبیات، تاریخ و مسائل تربیتی علاقمند شد. در واقع وی دارای زمینه مطالعات میان رشته ای در حوزه علوم انسانی و اجتماعی بود و متاثر از اوضاع جهانی، رویدادهای اطرافش و جنگ و خشونت، بر دیدگاه خود در تحول تربیتی و آرزوی احیای بازی های المپیک به صورت نوین متمرکز شد. مسابقات نوین ورزشی المپیک، و بنیان گذاری جنبش المپیک به عنوان جنبشی برای صلح مدیون تلاش کوبرتن است. از سوی دیگر یکی از عوامل موثر بر پیگیری پیردو کوبرتن برای تحول تربیتی از راه ورزش، دیدگاه وی درمورد ضعیف بودن قوای جسمانی مردم فرانسه بود. او تصور می کرد که این ضعف جسمی در شکست تحقیر آمیز فرانسه در جنگ با آلمان در سال 1871 میلادی نقش مهمی داشته و برای رفع آن باید اقدام هایی به ثمر می رسید. کوبرتن برای مشاهده و مطالعه مستقیم نظام مدارس و دانشگاه به کشورهای مختلف سفر کرد. کوبرتن مشاهده کرد که ورزش بخش اساسی از برنامه درسی کشورهای مترقی است و دانش آموزان در مهارت ورزشی به تدریج رشد می کنند.

وی می دانست که برای تداوم و ماندگاری ابتکار برگزاری مسابقات المپیک به سبک و سیاق نوین، باید ساختار و سازمان مشخصی برای پیگیری این موضوع ایجاد شود. لذا با همکاری و همفکری تعدادی از دوستان نزدیک خود، کمیته بین المللی المپیک را تاسیس کرد. از سال 1896 تا سال 1925 میلادی خود ریاست کمیته بین المللی المپیک را به عهده گرفت و پس از آن، عنوان ریاست افتخاری بازی های المپیک به او عطا شد. مکان کنونی کمیته بین المللی المپیک شهر لوزان سوئیس است. پیردو کوبرتن در دوم سپتامبر سال 1937 میلادی در ژنو – سوئیس درگذشت. اما بر اساس وصیت وی، قلب او را در المپیا، شهری در کشور یونان دفن کردند. وی معتقد بود المپیا که نخستین مکان برپایی المپیک باستان است، مهد دوستی، صلح و آرامش است. این مکان اکنون مقر آکادمی بین المللی المپیک نیز بشمار می رود (محسن نژاد، 1403).

اهداف 4 گانه جنبش المپیک نوین عبارتند از:

1- ترویج و پرورش ویژگی های اخلاقی و جسمانی که اساس ورزش است.

2- تعلیم و تربیت جوانان از طریق ورزش با هدف ساختن دنیایی سرشار از صلح و دوستی.

3- انتشار و ترویج اصول المپیک در سراسر جهان برای صلح جهانی.

4- گرد آوردن ورزشکاران جهان هر چهار سال یک بار، در جشنواره ای به نام بازی های المپیک. (بال زاده، 1400).

اولین دوره بازی های المپیک نوین دوسال پس از تشکیل کمیته بین المللی المپیک، درسال 1896 در شهر آتن کشور یونان برگزار شد. این در حالی است که اولین حضور ایران پس از عضویت در کمیته بین المللی المپیک(درسال1947)، به عنوان کمیته ملی المپیک ایران، دربازی های المپیک 1948 لندن بود (محسن نژاد، 1403).

پیر دو فردی بارون دوکوبرتن

تفاوت های المپیک نوین و المپیک باستان

برخی از صاحب نظران نیز بر این باورند که علت وجودی یا دلیل پیدایش پدیده ای اجتماعی تحت عنوان «ورزش» -که ریشه های آن را باید در دوران یونان باستان جستجو کرد- در نسبت با مقوله «جنگ» و مرتبط با مفاهیمی همچون «قدرت» و «سیاست» بوده است. کرمی و هادیان (1399) بر این باورند که در سال780 قبل از میلاد و در عصر یونان باستان و به عنوان سال آغاز رقابت های ورزشی تحت نام المپیک، ورزش و رقابت های ورزشی در سطحی محدود و مختص جنگاوران و سلحشوران و در رابطه با آمادگی های رزمی سامان یافته و هدف از ورزش در آن زمان، تقویت بنیه سربازان و رزم آوران و نمایش قدرت و برتری بر رقیب و دشمن بود. بنابراین می توان مدعی شد ساختار ورزش درعصر باستان در نسبت و تعامل با ساختار جنگ و به عنوان وسیله و ابزاری برای نمایش قدرت و کسب منزلت و اعتبار گسترش یافت. با وجود این، پس از یک دوره فترت 1500 ساله، رنسانس و نوزائی ورزش مدرن، به شکلی کاملا تحول یافته و متفاوت با ورزش درعصر باستان، در اواخر قرن نوزدهم میلادی و آغاز دوران المپیک مدرن، نه در نسبت با جنگ و قدرت بلکه با پیش زمینه ای از صلح و مدارا و همبستگی آغاز شد. «ورزش درخدمت صلح وتوسعه» شعاری است که در ظاهر تا به امروز پیرامون ورزش بین الملل مطرح بوده است. با این حال، ورزش در طول قرن بیستم و در نخستین سده از هزاره سوم میلادی، اگر نه درخدمت جنگ و سلطه گری، بلکه می تواند به عنوان مفهومی چند وجهی با ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و حتی به عنوان بعدی تازه از سیاست خارجی مورد توجه و ملاحظه قرارگیرد که درگستره وسیعی از تعاملات میان دولت – ملت ها به تدریج نقش پررنگ تری ایفا کرده و می کنند (کرمی، هادیان: 1399).

از جمله دیگر تفاوت های مهم بین المپیک باستان و نوین، به صلاحیت افراد شرکت کننده باز می گردد. کوبرتن می خواست بازی های نوین «جشنواره بین المللی ورزشی» با حضور مردان و زنان از همه مذاهب و نژادها و کشورها باشد. در حالی که در جشن باستانی از ابتدا بر اساس فرهنگ حاکم در آن زمان، فقط مردان و پسرانی که هم آزاد و هم یونانی بودند می توانستند در آن حضور یابند. یکی دیگر از تفاوت های المپیک کنونی با المپیک باستان، مدت زمان بازی ها است. اکنون بازی های المپیک طی 15 روز برگزار می شود. تفاوت دیگر اینکه برای هر دوره از مسابقات المپیک نوین، مراسم باشکوهی برای افتتاحیه برگزار می شود. هدف ازاجرای مراسم افتتاحیه بازی های المپیک مراسم تجلیل از مقام جوانان و نسل جدید است، زیرا آینده بشر به نسل جوان بستگی دارد. بازی های المپیک، مظهر این حقیقت است که «شهامت و انرژی جوانی همراه با امید به پیروزی می تواند آینده را در دست بگیرد» (بال زاده، 1400).

رویای پریشان کوبرتن؛ مسیر پر چالش تا تحقق صلح

برخی بر این باورند که ورزش ابزار گفتگو و صلح است. به گونه ای که در یکی از بندهای منشور المپیک ذکر شده است که «ورزش پیوند دهنده ملت ها و صلح و دوستی» است. کوبرتن در 1894 منشور المپیک را نوشت. در آن ایام ورزش یک مقوله اشرافی محسوب می شد. از آن تاریخ ورزش از سطح اشرافی وارد سطح فرهنگی و دیپلماسی و در برگیرنده سطوح مختلف شد. در خصوص اینکه آیا ورزش جریان غالبی در فرایند جنگ یا صلح است باید گفت که در جوامع سنتی با ساختار ارگانیک مکانیکال، ورزش ابزاری برای جنگ است و در جوامع مدرن با ساختار دینامیک و پویا ورزش ابزاری برای صلح است. امروزه دیگر ورزش ابزار رقابت خشونت آمیز نیست بلکه به عنوان یک رقابت سالم مطرح است. در ورزش حرفه ای، ورزش عاملی برای غرور ملی تلقی می شود. همچنین ورزش عامل نشاط اجتماعی و افزایش سرمایه اجتماعی محسوب می شود. امروزه Fair play (بازی جوانمردانه) و رقابت های سالم ورزشی مد نظر است. 206 کشور عضو نهاد IOC (کمیته بین المللی المپیک) هستند که به اخلاق و مفاهیم صلح و دوستی در ورزش پایبند هستند.

به طور کلی ورزش عامل صلح و مفاهمه و پیوست و دوستی بین ملت ها و عامل برخورداری ارتباطات و مناسبت های بین دولت هاست. ورزش می تواند منجر به انسجام و وفاق ملی باشد. از سوی دیگر ما مفاهیمی همچون توریسم ورزشی، صنعت ورزش مواجه ایم. به عنوان مثال اکنون صنعت پرورش اسب یکی از 15 صنعت برتر فرانسه محسوب می شود. در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته سهم ورزش در تولید ناخالص داخلی غیرقابل انکار است (جهانفر، 1401 به نقل از سعیدی،1400).

در المپیک، ورزشکاران بدون اینکه کلامی با هم داشته باشند، با هم رقابت دوستانه دارند. ورزش منتقل کننده فرهنگ است. علاوه بر این ورزش می تواند منجر به درآمدزایی شود. ورزش باعث دوستی، رفاقت، صلح و ارتقای فرهنگ جامعه شود. ورزش زبان مشترک جهانی بدون استفاده از کلام است(جهانفر، 1401 به نقل از علی صمیمی، 1400)

مشاهده شده است که رخدادهای ورزشی از جمله مسابقات جهانی و المپیک ها زمینه را برای نزدیکی بین تیم های ورزشی دو کشور در حال جنگ فراهم کرده است. در بیشتر مواقع ورزش عامل اتحاد و همبستگی ملل است تا عامل تشدد. اجتماعات بزرگ ورزشی مثل المپیک و جام های جهانی می توانند کشورها را در کنار هم جمع کند و منجر به شکل گیری روابط نزدیک و صمیمانه تر بین کشورها شود. در این صورت دیپلماسی ورزشی بهترین کارایی خود را بروز می دهد و ملت ها می توانند صلح و دوستی و تعامل خود را نشان دهند (جهانفر، 1401 به نقل از خاتمی،1400).

با این وجود و به رغم زمینه های مختلف برای خشونت در میادین ورزشی -اعم از ورزشکاران یا تماشاچیان و هواداران-، خشونت تهدیدی برای ورزش و جنبش المپیک محسوب می شود و نهادهای حاکمیتی ورزش در تعیین قوانین و بیانیه های عمومی خود باید ترویج دوستی را که یکی از اهداف المپیک است، مد نظر قرار دهند (جکسون، 1400: 162). ورزش به سبک و سیاق المپیکی آن یکی از قدرتمندترین مظاهر تبدیل پرخاشگری به مسابقات ورزشی از رقابت بشمار می رود. در این راستا برخی از اندیشمندان، ورزش را حد فاصلی میان پرخاشگری و خشونت می دانند (قدیمی، 1393: 41).

معمولا در بازی های المپیک، طرفین رقابت امیدوراند که مبارزه در صحنه ورزش به دوستی و همدلی حتی بین کشورهای متخاصم مبدل شود. «بروتوس همیلتون» سرمربی تیم ملی دو و میدانی آمریکا در سال 1952 میلادی، در فرایند بازی ها آرزو کرده بود که «من امیدوارم، بازی های المپیک، نسیم تازه و پاکی به فضای بین المللی بوزد. فکر نمی کنم مشکل چندان مهمی پیش بیاید. اگر یک بازیکن آمریکایی، بازیکن روسی را شکست داد، دستی به آرامی به پشت ورزشکار روسی می زند و با تواضع می گوید که من فقط بخت یارم بود. اگر یک بازیکن روس، یک آمریکایی را شکست داد، مطمئنم طرف آمریکایی دست برنده را می فشارد و به او تبریک می گوید. این عکس العمل طبیعی ماست» (والتون، 1389: 182).

میادین ورزشی؛ کنترل دائمی خشم

اگر خشونت و پرخاشگری کنترل نشود و کاهش نیابد، احتمال بروز درگیری و نزاع و حتی در سطح بالاتر درگیری فرافردی و حتی جنگ وجود دارد. ورزش در طول تاریخ نیز خود سهم بالایی در حل مشکلات بین طرفین درگیر در نبردهای بین المللی داشت. این واقعیت ریشه در وضعیت ورزش دارد. زیرا «ورزش محیطی آماده، مناسب و عامل تلطیف کننده کشمکش ها و مدخلی طبیعی برای ملاقات های بین المللی به شمار می آید.علاوه بر اینها ورزش از توانایی بالایی برای کاهش دادن عوامل درگیری و تبدیل آنها به یک رقابت شرافتمندانه برخوردار است. ورزش به عنوان یک شیوه موثر برای دستیابی به اهداف مهم توسعه همچون برقراری صلح و آرامش و سازش و همزیستی مسالمت آمیز بین افراد، گروه ها و جوامع مطرح شده است» (هاشم زهی و همکاران، 1399 : 148 به نقل از محمدی عزیزآبادی، 1396: 114-116).

مشاهدات نیز حاکی از آن است که ورزش منجر به کاهش خشونت و سرریز آن به عرصه رقابت های ورزشی و در نهایت بهبود روابط بین ملل و کشورها می شود. در واقع مهمترین کارویژه ورزش این است که زمانی به عنوان یک میانجی دیپلماتیک، عمل می کند و زمانی هم به عنوان ابزار مدنی جنگ بین دولت ها، قدرت نمادین دولت ها در عرصه بین المللی به حساب می آید (نصیری، 1393).

حضور نظامیان در المپیک

ورزش و ورزشکاران در نیروهای مسلح دارای اهمیت ویژه بشمار می روند. به گونه ای که در فهرست مدال آوران المپیکی همواره ورزشکاران نظامی وجود داشته و دارند. به عنوان مثال می توان به مدال طلای المپیک 2020 توکیو در رشته تیراندازی جواد فروغی از کارکنان نیروهای مسلح ج.ا. ایران اشاره کرد. در همان المپیک 2020 فقط در تیم های ملی ورزشی آمریکا در رشته های مختلف که در المپیک شرکت کردند، تعداد 19 نظامی حضور داشتند (مشرق، 1400). نهادهای نظامی نیز دارای تعامل ویژه با سازمان های ورزشی و از خدمات یکدیگر بهره مند هستند. نیروهای مسلح کشورمان عموما تسهیلات ویژه ای برای خدمت سربازی ورزشکاران قائل می شوند و در این راستا می توان به قانون «سرباز قهرمان» اشاره کرد. به موجب این قانون «در زمان صلح کلیه ورزشکارانی که از طرف فدراسیون های ورزشی به عضویت تیم های ملی برگزیده می شوند با درخواست وزارت ورزش و جوانان و هماهنگی ستاد کل نیرو های مسلح می توانند خدمت مقدس سربازی خود را پس از طی دوره آموزش نظامی در نیرو های مسلح جمهوری اسلامی زیر نظر وزارت ورزش و جوانان در تیم های ملی سپری نمایند» (پایگاه ملی اطلاع رسانی قوانین و مقررات کشور. 1400).

تعامل دوسویه دیپلماسی و ورزش

ارتباط بین دیپلماسی و ورزش متقابل است، هم دیپلماسی در مدیریت ورزشی، برگزاری مسابقات جهانی، کسب میزبانی، شرکت در مسابقات و ... تاثیرگذار است و هم ورزش در پیش برد دیپلماسی. کشورهای مختلف از طریق ورزش، با شرکت کردن یا نکردن در مسابقات ورزشی(مانند تحریم المپیک) یا مسابقه دادن یا اجتناب از رقابت با ورزش کاران کشورهای دیگر برخی خواست های سیاسی خود را به نمایش در می آورند. خود کسب میزبانی مسابقات ورزشی مهم مانند المپیک نیاز به دیپلماسی بسیار فعال و پیچیده ای دارد و سازمان های ورزشی ملی به تنهایی قادر به موفقیت در این صحنه نیستند و به یاری دولت ها و حکومت های محلی شان نیازمندند. دیپلماسی انگلستان در حدود دو دهه ی اخیر در کسب میزبانی المپیک نمونه مهمی از نقش آفرینی دولت مردان در این زمینه است (جهانفر، 1401 به نقل از لورمور و بودر،۱۳۹۱: ۱۲۹-۱۵۱). اهمیت برگزاری المپیک آن قدر بالاست که کل دستگاه دولت برای کسب میزبانی وارد عمل می شود. کسب امتیاز برگزاری المپیک و دیگر رقابت های مهم ورزشی خود از طریق یک دیپلماسی پیچیده انجام می شود و تلاش های دیپلماتیک در سطح دولت محلی، منطقه ای و ملی و نیز سازمان های بین المللی دنبال می شود. وقتی دیپلماسی و دستگاه دیپلماتیک کشورها در جهت اداره برخی امور ورزشی و پیشرفت کارهای مربوط به ورزش استفاده می شود(به طور نمونه در جهت کسب میزبانی مسابقات بین المللی مهم یا وارد کردن اتباع خود در کرسی های تاثیرگذار نهادهای منطقه ای، قاره ای و جهانی فعال در عرصه ورزش) می توان گفت که دیپلماسی در خدمت ورزش قرار می گیرد، ولی همان گونه که گفته شد ارتباط ورزش با دیپلماسی که در «دیپلماسی ورزشی» تجلی می یابد متقابل است. ورزش هم می تواند در خدمت دیپلماسی و پیش برد برخی اهداف دستگاه سیاست خارجی کشورها قرار گیرد. چنین موضوعی در قالب نمونه های مختلف قابل طرح است» (زرگر، 1394: 23-25).

المپیک و تحریم ورزشی

با توجه به اثر گذاری عمده ورزش، تاثیر تحریم های ورزشی بر تغییر رفتار رژیم های سیاسی غیر قابل انکار است. در اینجا با مفهوم «انزوای ژئوپلیتیک» مواجه ایم. «انزوای ژئوپلیتیک» عبارت است از «کاهش یا قطع ارتباط یک کشور با سایر کشورهای سیستم جهانی و منطقه ای در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ارتباطی، فرهنگی و غیره» (جهانفر، 1401 به نقل از حافظ نیا، 1385: 123).

قدیمی(1393) بر این باور است که «این تحریم ها معمولا پیامدهای سیاسی زیادی در سایر کشورها به جای می گذارد. رد تحریم از سوی برخی کشورها و تایید تحریم از سوی کشورهای دیگر مسابقات ورزشی را به یک بازی سیاسی تبدیل می کند... واقعیت این است که ورزش و سیاست دو نهادی هستند که به شدت به یکدیگر وابسته اند و هرکدام از این دو بنا بر اهداف خاصی زمانی از عرصه های دیگری برای منافع خود استفاده می کنند که البته این ورزش است که اکثرا وسیله اعمال فشار سیاسی کشورها بر یکدیگر می شود» (قدیمی، 1393: 60).

نمونه های بسیاری از تحریم رویدادهای ورزشی را می توان سراغ یافت که با هدف کاهش قدرت کشوری خاص از طریق انزوای آن و در نهایت تغییر و تعدیل رفتار آن صورت گرفته است. برای مثال، در سال 1980، برای اینکه مبنای سیاست آفریقای جنوبی در مورد سیاست آپارتاید تغییر یابد، آفریقای جنوبی از مشارکت در ورزش های ملی تحریم شد و این تحریم به ابزار فشاری برای تغییر سیاست دولت آفریقای جنوبی تبدیل شد (احمدی پور و دیگران، 1392: 38).

در واقع «تحریم ورزشی آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید»[3]نمونه ای از اثرگذاری تحریم های ورزشی بر تغییر رفتار حکومت ها به شمار می رود. در طول زمامداری شیوه حکومتی مبتنی بر آپارتاید در آفریقای جنوبی در زمینه های مختلف تحریم شد.از جمله این تحریم ها در حوزه ورزشی می باشد. این تحریم ها عمدتا دو هدف را نشانه می رفتند: بر علیه تبعیض در زمینه ورزش و پایان دادن به حکومت آپارتاید.

«داگلاس بوث»[4] عضو دانشکده تربیت بدنی در دانشگاه اوتاگو در کشور نیوزیلند در مقاله «زدن آپارتاید برای شش؟ سیاست تحریم ورزشی آفریقای جنوبی» که در نشریه «تاریخ معاصر[5] »منتشر شد، ذکر کرده است: «در مبارزات سیاسی علیه آپارتاید، معترضین و مخالفان رژیم آفریقای جنوبی طیف وسیعی از استراتژی ها و تاکتیک ها را از جمله تحریم ورزش در پیش گرفتند. در ابتدا بایکوترها به دنبال نژاد پرستی در ورزش آفریقای جنوبی بودند. در اوایل دهه 1980 ، تحریم ورزشی یکی از انبوه استراتژی های مقاومت بود که هدف آن مجبور کردن رژیم آفریقای جنوبی به ترک آپارتاید بود. در اواخر آن دهه، طرفداران تحریم را به عنوان یک استراتژی برای ایجاد ساختارهای ورزشی غیر نژادی دموکراتیک ، که به انتقال به جامعه پس از آپارتاید کمک می کنند، حمایت کردند. در حالی که طرفداران اصرار دارند که تحریم به طور مستقیم به کنار گذاشتن آپارتاید کمک کرد، این مقاله نشان می دهد که این سهم غیرمستقیم بوده است، به این معنی که از بین بردن ورزش در اواسط دهه 1970 (تحت انگیزه تحریم) ممکن است تاثیر بیشتری در کنار گذاشتن ایدئولوژی نژادی در آفریقای جنوبی نسبت به مفسران تاکنون اعتراف کرده اند» (بوث، 2003: 477 الی 493)[6]. «دزموند مپیلو توتو»[7]برنده جایزه صلح نوبل و از یاران نلسن ماندلا نیز در این خصوص گفته است؛ «تحریم ورزشی آفریقای جنوبی نقش مهمی در پایان رژیم آپارتاید داشت»[8].

مورد دیگر اینکه پس از تجاوز نظامی روسیه به خاک اوکراین در اسفند 1400، مجامع بین المللی ورزش، اقدام به تحریم گسترده ورزشی بر علیه روسیه کردند. تقریبا تمام فدراسیون های بین المللی و کمیته بین المللی المپیک، ورزش روسیه را تحریم کردند.

در خصوص ایران نیز، یکی از موارد تلاش های برخی از گروه های سیاسی و حتی برخی از کشورها برای مقابله ایران، تلاش برای «تحریم ورزشی ایران» است. در واقع اکنون خطر تحریم ورزش ایران از جمله موضوعات غیرقابل انکار به شمار می رود. صالحی امیری که در سال های قبل مسئولیت ریاست کمیته ملی المپیک را بر عهده داشت، در نشست معاون رئیس جمهور با روسای فدراسیون ها در مهر ماه 1399 گفت: «در حوزه سیاسی و اقتصادی موضوع تحریم کاملا محسوس است اما در ورزش محسوس نیست در حالی که خیلی زیاد تاثیر دارد، دشمن به همان اندازه که در حوزه سیاسی و اقتصادی دنبال اجرای تحریم است در ورزش به دنبال تعلیق است» (صالحی امیری، 1399).

در تاریخ ورزش ایران مواردی از تحریم و حتی اخراج از مسابقات وجود دارد. به عنوان مثال؛ در مرداد سال 1365، تعداد 15 ورزشکار جانباز و معلول ایران پس از سه روز از آغاز بازی های جهانی معلولان در استوک مندویل انگلستان از این بازی ها اخراج شدند. مارگارت تاچر نخست وزیر انگلیس بازی ها را افتتاح کرده بود و در مراسم افتتاحیه، ورزشکاران ایران عکس هایی از امام خمینی (ره) به همراه داشتند و شعارهایی «علیه امپریالیسم و صهیونیسم» سر دادند. (شیرعلی نیا، 1399)[9]

بااین وجود تا این لحظه هیچ خبری از تحریم رژیم صهیونیستی به دلیل کشتار ددمنشانه مردم غزه -به ویژه زنان و کودکان- نیست که همین واقعیت نشان دهنده استانداردهای دوگانه و سیاسی کاری در حگمرانی و حتی مدیریت ورزش در سطح جهانی است.

سخن آخر

ورزش که یکی از شیوه های پاسخ به نیازهای روحی و جسمی بشر تلقی می شود، از جمله رخدادها و پدیده های اثربخش جهان در تمام ادوار تاریخی، نیز محسوب می شود. صرف نظر از ابعاد مختلف بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، سرگرمی و تفریحی ورزش و رویدادهای ورزشی نظیر مسابقات ورزشی، این پدیده اجتماعی دارای نتایج سیاسی نیز هست تا آنجا که روابط دولت ها و گروه های سیاسی اجتماعی را تحت الشعاع قرار می دهد و با مفاهیمی همچون قدرت ملی، رقابت، همگرایی، واگرایی، ستیز و منازعه، ناسیونالیسم و ملی گرایی، اتحاد و وحدت ملی و نظایر آن پیوند می خورد و بر نگرش و رفتار دولت ها و ملت ها نسبت به یکدیگر تاثیر می گذارد (جهانفر، 14001 به نقل از حافظ نیا، 1396). در واقع جنگ و صلح دو پدیده سیاسی اند. صلح فرزند و زاده سیاست است. البته از نوع سیاست ورزی خردمندانه.

از آن سو جنگ هم، چه ادامه سیاست باشد چه پایانی بر آن، از مجرای سیاست بیرون می آید. به عبارتی دیگر ورزش با جنگ و صلح در تعامل است و به این معنا ورزش هم سیاسی است؛ چراکه در زمان جنگ، تحت تاثیر جنگ قرار می گیرد. در 92 سال گذشته، جام جهانی فوتبال فقط دو دوره برگزار نشده است و آن دو دوره هم جنگ جهانی برپا شده بود. در 126 سال گذشته نیز مسابقات المپیک هم سه دوره برگزار نشده که دلیلش جنگ جهانی اول و دوم بوده. جنگ جهانی که از راه برسد، ورزش جهانی نیز نابود می شود (جهانفر، 1401 به نقل از دوراندیش، 1400).

هم اکنون با استانداردهای دوگانه ورزشی متاثر از سیاسی کاری در خصوص تحریم ها مواجهیم. برخی از کشورها نظیر رژیم صهیونیستی، با وجود جنایات بی شمار، حتی یک تحریم ورزشی را تجربه نکردند.

با در نظر قرار دادن واقعیت های پیش رو و تجربیات گذشته باید به این نکته دست یافت که اگر چه ورزش زمینه ساز دوستی و تعامل و دیپلماسی و حتی صلح است، ولیکن رویای راه اندازی المپیک برای تحقق صلح از طریق ورزش، یک رویای نافرجام است و تاکنون المپیک اقدام اثرگذاری برای تحقق صلح جهانی و پیشگیری از نزاع بین المللی نداشته است.

منابع:

پایگاه ملی اطلاع رسانی قوانین و مقررات کشور (1400). قانون سرباز قهرمان. 11 دی 1400، کد خبر 4697 به نشانی

جهانفر، رضا (1401). مطالعه جامعه شناختی نقش ورزش و سازمانهای ورزشی در جنگ. رساله دکتری. تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران.

جکسون، راجر (1400). راهنمای مدیریت اجرایی ورزش. ترجمه: محمد خبیری، جواد آزمون، فرشاد تجاری، ناهید

کریمی، مریم جعفری. تهران: کمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایران.

زرگر, افشین. (1394). ورزش و روابط بین الملل: جنبه های مفهومی و تئوریک. فصلنامه تخصصی علوم سیاسی. 11 (31). 7-48.

مشرق نیوز (1400). ۱۹ نظامی عضو تیم آمریکا در المپیک توکیو هستند. 3 مرداد 1400، کد خبر 1249678 به نشانی

https://www.mashreghnews.ir/news/1249678

هاشم زهی، نوروز، یاحی، رسول، اصغری، انسیه (1399). واکاوی تاریخی عملکرد سازمان تربیت بدنی ایران در پشتیبانی از جنگ تحمیلی. فصلنامه مطالعات فرهنگی - اجتماعی المپیک، سال اول تابستان 1399 شماره 3، صص 145-171

هادیان، ناصر و کریمی، امیر هوشنگ. (1400). قدرت نرم ورزش در خدمت اهداف ژئوپلیتیکی سیاست خارجی (مطالعه موردی: چین). فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک. 17 (62). 182-202.

نصیری، کتایون (1393). تبیین ژئوپلیتیکی نقش و جایگاه ورزش در باز آفرینی هویت با تاکید بر فوتبال (مطالعه موردی تیم تراکتورسازی تبریز و هواداران آن). پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده جغرافیا. دانشگاه تهران.

والتون، گری (1389). فراتر از پیروزی؛ حکمت های جاویدان مربیان بزرگ. ترجمه: رحمت الله صدیق سروستانی. تهران: نشر کمیته ملی المپیک جمهوری اسلامی ایران.

قدیمی، بهرام (1393). اصول و مکاتب جامعه شناسی ورزش. تهران: جامعه شناسان.

بال زاده، امیررضا (1400). آموزش المپیک. منتشر شده در پایگاه اینترنتی موزه ملی ورزش به نشانی

https://museum.olympic.ir/fa/researchandpublications/introductionandhistoryoftheolympicmovement

محسن نژاد، پدرام (1403). تحولات المپیک از دوران باستان تاکنون؛ توسعه صلح جهانی با ورزش همگانی. خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا). 31 تیر 1403، کد خبر 1403043019449 ، به نشانی

isna.ir/xdRx24

[1] منطقه ای کوچک در کشور یونان (درفاصله 400 کیلومتری آتن)، محل بازی های المپیک باستان. پناهگاه یونان باستان در شهر الیز، شبه جزیره پلوپونز.

[2] واژه یونانی «اکرخیا» یا Ekecheiriaبه معنای دست نگه داشتن، مظهر و سمبل صلح و دوستی و پایان خصومت در یونان باستان بود(جکسون، 1400: 124).

[3] Sporting boycott of South Africa during the apartheid era

[4] Douglas Booth

[5] Journal of Contemporary History

[6] همچنین

https://journals.sagepub.com/doi/10.1177/0022009403038003008

[7] Desmond Mpilo Tutu

[8] https://twitter.com/AmmarMaleki/status/1316373453981786114

[9] همچنین روزنامه اطلاعات، 9 مرداد 65، ص7