رابطه ی مستقیم وفاء و صدق

27 شهریور 1403 - خواندن 6 دقیقه - 149 بازدید

 



رابطه میان وفاء و صدق مستقیم است ، به این معنی که صدق معلول وفاء به تعهدها و تقید به اصول قوانین انسانی است و از جهت دیگر وفاء معلول صدق و صفا در گفتار و کردار و اندیشه و هدف گیریها است . معنای وفا چنانکه از موارد استعمالات آن بر می آید، بجا آوردن و انجام و تتمیم آن مقتضی است که در مسیر " حیات معقول " انسان بوجود آمده است . به عنوان مثال تعهدی که بسته میشود ، این تعهد است که انجام دادن و بجا آوردن آن را اقتضاءمیکند . درک و پذیرش یک اصل با یک قانون ، عمل و پایبندی به آن را اقتضاء می کند . عمل به این اقتضاها وفا نامیده میشود. 

معنای صدق به طور کلی عبارت است از تطابق گفتار و کردار و تفکرات با واقع . بنابراین ، با نظر به اینکه صدق معلول وفاء باشد ، معنایش این است که وقتی روحیه یک انسان آماده ی عمل بر طبق عوامل مقتضی در مسیر " حیات معقول گشته است ، چنین انسانی همواره بر مبنای صدق حرکت می کند ، یعنی همه ی اموال و اندیشه ها و گفتارها و نیت های او بر مبنای انطباق با واقعیات انجام می گیرد . و اگر قضیه را برعکس فرض کنیم و بگوئیم : وفا معلول صدق است مسئله روشن تر خواهد بود ، زیرا معنای قضیه چنین می شود که هر انسانی که روحیه حرکت بر طبق واقعیات را دارا شده است ، قطعا در مسیر وفا که عمل بر مبنای مقتضی در حیات معقول است حرکت می نماید . سپس امیرالمومنین علیه السلام می فرماید : " من هیچ سپری نگهدارنده تر از وفاء یا صدق نمی بینم ".

با نظر به معنای وفا و صدق که در مبحث گذشت و به طور مختصر مطرح کردیم ، طبیعتا به این نتیجه می رسیم که امیرالمومنین گوشزد فرموده است که هیچ سپری نگهدارنده تر از وفا و صدق وجود ندارد . برای روشن شدن این نتیجه ، یک توجه اجمالی به دو مفهوم ضد وفا و ضد صدق لازم است که بدانیم به چه علت وفا و صدق نگهدارنده ترین سپر است و این سپر آدمی را از چه عوارض و تباهی ها مصون و محفوظ می دارد ؟ مفهوم ضد وفا عبارت است از تخلف از آنچه که مقتضی مسیر در حیات معقول است . مفهوم ضد صدق عبارت است از عدم انطباق گفتار یا کردار و اندیشه و نیت بر واقعیت ها ، که آن نیز تخلف از مسیر حیات معقول می باشد . پس در اینجا دو مسئله داریم : مسئله یکم _ وفا و صدق نگهدارنده ترین سپرها از تخلف از آنچه که مقتضی مسیر در حیات معقول است و ضد آن دو عدم انطباق گفتار و کردار و اندیشه و نیات بر واقعیات می باشد. مسئله دوم _ شناخت عوارض و تباهی هایی که وفا و صدق از ابتلاء به آن عوارض و تباهی ها جلوگیری مینماید . با در نظر گرفتن این حقیقت که شخصیت انسانی در برابر عوامل موثر چه از قلمرو طبیعت و چه از ناحیه عوامل همنوع خود ، دائما در معرض تغییرات و دگرگونی هاست و این تغییرات و دگرگونی ها اغلب به جهت عنصر طبیعت گرایی او بسیار قوی است ، منجر به لغزش و انحراف از مسیر اصلی روح او که رشد و کمال انسانی است میگردد ، لذا همواره آدمی نیازمند سپری است که تاثیر این عوامل موجب لغزش و انحراف او را محفوظ و حرکت در مسیر اصلی روح او را تامین و تضمین نماید . علت احتیاج به این سپر محکم و غیر قابل نفوذ، این است که هر لغزش و انحرافی موجب برکناری و محرومیت آدمی از یک یا چند واقعیت می گردد . و چون عوامل لغزش و انحراف از همه جهات پیرامون آدمی را فرا گرفته است ، به قول مولانا : 

ای همیشه حاجت ما را پناه 

بار دیگر ما غلط کردیم راه

دم بدم وابسته دام نوییم

هر یکی گر باز و سیمرغی شویم

صد هزاران دام و دانه است ای خدا

ما چو مرغان حریص بینوا.... 

در نتیجه مسیر آدمی در این زندگانی از پرتگاه باریکی کشیده است که دائما در معرض سقوط می باشد . صدق و وفا نگهدارنده آدمی در این پرتگاه هولناک است که به ناچار باید در آن حرکت کند . 

 

آنکه حق گوید کلامش کیمیاست۱

تا که حرف حق زند فرمانرواست 

آنکه حرف و عملش یکسان بود

نور چشمان جمیع اولیاست

افتخاری نیست کسب مال و جاه

کسب دانش پیش مردم پر بهاست

هر کسی باشد دورنگ و بی وفا

در پی نابودی صلح و صفاست

غافل از روز سوآل است و جواب

بی خبر از آتش روز جزاست

باز می گوید " سعید " از روی صدق 

آنکه حق گوید کلامش کیمیاست....

سعید کیوان پور ( شیرانی ) 


ترجمه و شرح نهج البلاغه جلد نهم خطبه ۴۱

علامه محمد تقی جعفری 


۱- سروده: سعید کیوانپور