saeid keyvanpur (shirani )
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر (محقق) مبانی جرم شناسی و روانشناسی Author and resear
146 یادداشت منتشر شدهرابطه ی مستقیم وفاء و صدق
رابطه میان وفاء و صدق مستقیم است ، به این معنی که صدق معلول وفاء به تعهدها و تقید به اصول قوانین انسانی است و از جهت دیگر وفاء معلول صدق و صفا در گفتار و کردار و اندیشه و هدف گیریها است . معنای وفا چنانکه از موارد استعمالات آن بر می آید، بجا آوردن و انجام و تتمیم آن مقتضی است که در مسیر " حیات معقول " انسان بوجود آمده است . به عنوان مثال تعهدی که بسته میشود ، این تعهد است که انجام دادن و بجا آوردن آن را اقتضاءمیکند . درک و پذیرش یک اصل با یک قانون ، عمل و پایبندی به آن را اقتضاء می کند . عمل به این اقتضاها وفا نامیده میشود.
معنای صدق به طور کلی عبارت است از تطابق گفتار و کردار و تفکرات با واقع . بنابراین ، با نظر به اینکه صدق معلول وفاء باشد ، معنایش این است که وقتی روحیه یک انسان آماده ی عمل بر طبق عوامل مقتضی در مسیر " حیات معقول گشته است ، چنین انسانی همواره بر مبنای صدق حرکت می کند ، یعنی همه ی اموال و اندیشه ها و گفتارها و نیت های او بر مبنای انطباق با واقعیات انجام می گیرد . و اگر قضیه را برعکس فرض کنیم و بگوئیم : وفا معلول صدق است مسئله روشن تر خواهد بود ، زیرا معنای قضیه چنین می شود که هر انسانی که روحیه حرکت بر طبق واقعیات را دارا شده است ، قطعا در مسیر وفا که عمل بر مبنای مقتضی در حیات معقول است حرکت می نماید . سپس امیرالمومنین علیه السلام می فرماید : " من هیچ سپری نگهدارنده تر از وفاء یا صدق نمی بینم ".
با نظر به معنای وفا و صدق که در مبحث گذشت و به طور مختصر مطرح کردیم ، طبیعتا به این نتیجه می رسیم که امیرالمومنین گوشزد فرموده است که هیچ سپری نگهدارنده تر از وفا و صدق وجود ندارد . برای روشن شدن این نتیجه ، یک توجه اجمالی به دو مفهوم ضد وفا و ضد صدق لازم است که بدانیم به چه علت وفا و صدق نگهدارنده ترین سپر است و این سپر آدمی را از چه عوارض و تباهی ها مصون و محفوظ می دارد ؟ مفهوم ضد وفا عبارت است از تخلف از آنچه که مقتضی مسیر در حیات معقول است . مفهوم ضد صدق عبارت است از عدم انطباق گفتار یا کردار و اندیشه و نیت بر واقعیت ها ، که آن نیز تخلف از مسیر حیات معقول می باشد . پس در اینجا دو مسئله داریم : مسئله یکم _ وفا و صدق نگهدارنده ترین سپرها از تخلف از آنچه که مقتضی مسیر در حیات معقول است و ضد آن دو عدم انطباق گفتار و کردار و اندیشه و نیات بر واقعیات می باشد. مسئله دوم _ شناخت عوارض و تباهی هایی که وفا و صدق از ابتلاء به آن عوارض و تباهی ها جلوگیری مینماید . با در نظر گرفتن این حقیقت که شخصیت انسانی در برابر عوامل موثر چه از قلمرو طبیعت و چه از ناحیه عوامل همنوع خود ، دائما در معرض تغییرات و دگرگونی هاست و این تغییرات و دگرگونی ها اغلب به جهت عنصر طبیعت گرایی او بسیار قوی است ، منجر به لغزش و انحراف از مسیر اصلی روح او که رشد و کمال انسانی است میگردد ، لذا همواره آدمی نیازمند سپری است که تاثیر این عوامل موجب لغزش و انحراف او را محفوظ و حرکت در مسیر اصلی روح او را تامین و تضمین نماید . علت احتیاج به این سپر محکم و غیر قابل نفوذ، این است که هر لغزش و انحرافی موجب برکناری و محرومیت آدمی از یک یا چند واقعیت می گردد . و چون عوامل لغزش و انحراف از همه جهات پیرامون آدمی را فرا گرفته است ، به قول مولانا :
ای همیشه حاجت ما را پناه
بار دیگر ما غلط کردیم راه
دم بدم وابسته دام نوییم
هر یکی گر باز و سیمرغی شویم
صد هزاران دام و دانه است ای خدا
ما چو مرغان حریص بینوا....
در نتیجه مسیر آدمی در این زندگانی از پرتگاه باریکی کشیده است که دائما در معرض سقوط می باشد . صدق و وفا نگهدارنده آدمی در این پرتگاه هولناک است که به ناچار باید در آن حرکت کند .
آنکه حق گوید کلامش کیمیاست۱
تا که حرف حق زند فرمانرواست
آنکه حرف و عملش یکسان بود
نور چشمان جمیع اولیاست
افتخاری نیست کسب مال و جاه
کسب دانش پیش مردم پر بهاست
هر کسی باشد دورنگ و بی وفا
در پی نابودی صلح و صفاست
غافل از روز سوآل است و جواب
بی خبر از آتش روز جزاست
باز می گوید " سعید " از روی صدق
آنکه حق گوید کلامش کیمیاست....
ترجمه و شرح نهج البلاغه جلد نهم خطبه ۴۱
علامه محمد تقی جعفری
۱- سروده: سعید کیوانپور