۳۰ نکته در مورد مدیران تصادفی (Bad Managers)
- گردآوری و تلخیص -
.........................................................................................
1︎. خیلی از اشخاصی که برای تصدی شغل مدیریت فراخوانده می شوند بدون هیچ آمادگی و یا با آمادگی خیلی کم (ذهنیت قبلی) انتخاب می شوند. اینچنین افرادی را، مدیران تصادفی می خوانند.
.........................................................................................
2. مدیران تصادفی، بدون برخورداری از شایستگی های مدیریتی و بدون طی کردن مسیر حرفه ای به صورتی یکباره و خارج از مدار شایستگی به پست های مدیریتی رسیده اند.
.........................................................................................
3. مدیران تصادفی از دانش، مهارت و توانایی های ضروری مدیریتی و اثربخشی لازم برخوردار نبوده و بقای سازمان را با چالش های جدی مواجه خواهند ساخت. همان طور که مدیران شایسته، سازمان را به سوی ترقی و رشد، سوق میدهند؛ مدیران تصادفی، بهره وری را کاهش داده و موجبات استهلاک و نابودی سازمان را فراهم می آورند.
.........................................................................................
4. یکی از محرزترین تاثیرات وجود مدیران تصادفی و بی کفایت در سازمان ها، بر کارکنان سازمان اعمال می شود. زمانی که کارکنان احساس کنند که توسط مدیران نالایقی اداره می شوند، به تدریج تمایل و توان لازم برای کارکردن را از دست می دهند.
.........................................................................................
5. متاسفانه در اکثر موقعیت ها به سهولت امکان تمییز مدیران تصادفی از مدیران شایسته وجود ندارد. در واقع آنان ممکن است از حیث بسیاری از ویژگی ها، کاملا شبیه به مدیران لایق باشند. در حالی که، از توانایی برنامه ریزی، هدایت و اجرا برخوردار نبوده و انتصاب آنان جز تبعات منفی و فاجعه بار برای سازمان و حتی جامعه ماحصل دیگری به همراه نخواهد داشت.
.........................................................................................
6. پیدایش مدیران تصادفی تحت تاثیر عواملی مانند عدم وجود شاخص های شفاف و مشخص عملکردی در ارتقا و انتصاب، جایگزینی روابط به جای ضوابط، حاکمیت تفکر الیگارشی در سازمان، ضعف یا فقدان نظام جانشین پروری، ضعف سیستم ارزیابی عملکرد و مانند آن بوده و همچنین عوامل زمینه ای فردی و سازمانی و عوامل مداخله گر نیز، پیدایش این پدیده در سازمان ها را تحت تاثیر قرار می دهند.
.........................................................................................
7. عوامل علی پیدایش مدیران تصادفی
(Causal Factors in the Emergence of Bad Managers)
.........................................................................................
8. مقوله های مرتبط با پدیده محوری
(Categories Related to the Central Phenomenon)
.........................................................................................
9. عوامل زمینه ای پیدایش مدیران تصادفی
(Contextual Factors in the Emergence of Bad Managers)
.........................................................................................
10. تحقیقات کمی در مورد رفتار غیر موثر یا ویژگی های «بد» مدیران در مقایسه با رفتار موثر یا ویژگی های «خوب» انجام شده است.
.........................................................................................
11. مدیران تصادفی، تصمیم های پراکنده می گیرند و روند یکسانی در تصمیم های آنها مشاهده نمی شود. گاه برای یک بخش به طرز گسترده ای هزینه می کنند و گاه برای مدت طولانی، سرمایه گذاری برای یک واحد را فراموش می کنند.
.........................................................................................
12. مدیران تصادفی، بسیار دهن بین هستند. از آنجا که آنها تخصصی در حوزه مدیریت خود ندارند، معمولا نظرشان، نظر آخرین فردی است که از اتاقشان خارج شده است.
.........................................................................................
13. مدیریت ذره بینی یکی از ویژگی های مدیران تصادفی است و این مدیران، به جای آنکه به کارکنان، زمان، فضا و استقلال برای انجام کار دهند، می خواهند در فرآیند تمام بخش های کار، دخالت داشته باشند و نظرات خود را دیکته کنند. آنها، ترجیح می دهند هر یک از کارمندان، مدام اطلاعاتی از سایر کارمندان را برای آنها افشا کنند و حتی حاضرند سازمان را چاق تر کنند تا مطمئن باشند به ازای هر کارمند، یک ناظر وجود دارد.
.........................................................................................
14. مدیران تصادفی، سازمان را محل تفریح می دانند و نه محل کار. به همین دلیل، گاه کارمندانی را در اطرافشان می بینید که هرگز نمی توانید توانمندی خاصی در آنها یافته و یا دلیل خاصی برای حضور آنها بیابید.
.........................................................................................
15. مدیران تصادفی از جلسات متعدد استقبال می کنند. در جلسه های میان کارکنان، می توانند لغت های جدید بیاموزند و تا حدی با کار آشنا شوند و جملاتی را در حافظه خود، برای استفاده های آتی و توبیخ سایر کارکنان ثبت کنند.
.........................................................................................
16. مدیران تصادفی، معیار انتخاب اطرافیان خود را «وفاداری» می دانند و نه «تخصص». چرا که وجود نیروی متخصص، وجود آنها را زیر سوال می برد اما وجود افراد وفادار، متملق و بی تخصص، می تواند چتر حمایتی مطمئن برای آنها باشد.
.........................................................................................
17. مدیران تصادفی، تصمیم های تکانشی می گیرند. به سادگی افراد را جذب یا اخراج کرده و گاه به سادگی ارتقاء یا تضعیف می کنند. استراتژی بلندمدت ندارند و تصمیم های آنها غیر قابل پیش بینی است.
.........................................................................................
18. مدیران تصادفی، اطراف خود را با کارمندان چاپلوس، خاله زنک و خبرچین پر می کنند؛ یعنی کسانی که گزارش کارهای بقیه را به آنها می دهند. آنها با کارکنان تبعیض آمیز رفتار کرده و معمولا چند کارمند را به عنوان نورچشمی (favorites) انتخاب می کنند و اشتباهات آنها را از چشم بقیه مخفی می کنند و برای بی کفایتی این جمع کوچک در انجام وظایف خود بهانه تراشی می کنند.
.........................................................................................
19. مدیران تصادفی، از فعالیت های مثبت و مفید کارمندان خود تقدیر نمی کنند. بلکه از موفقیت و دستاوردهای کارمندان به نفع خود سوءاستفاده می کنند. به همین ترتیب هرگاه که مشکلی پیش بیاید بی درنگ کارمندان را مقصر می دانند و به آنها فرصت نمی دهند که در مقابل اتهامات یا انتقادها از خود دفاع کنند. برعکس مدیران موثر، که در پی یافتن ریشه خطا هستند، این مدیران، در جستجوی یافتن مقصر هستند. آنها کارمندان خود را فدا می کنند تا کارهای خود را توجیه کنند و از انجام این کار هراسی ندارند.
.........................................................................................
20. مدیران تصادفی، بیشتر کارکنان سازمان را تهدید می دانند و همواره احساس می کنند همه در صدد هستند جایگاه آنها را تصاحب کنند. علاقه ای به افرادی که بیشتر از آنها بدانند نداشته و تمام تلاش خود را با زیرکی تمام انجام می دهند که افراد توانا را از سازمان طرد و جدا نمایند و قدرت خود را در نبود افراد توانا می دانند. چراکه وجود این افراد، ناتوانی آنها را در سازمان هویدا می سازد و آنها از این می ترسند.
.........................................................................................
21. مدیران تصادفی، همیشه به دنبال یافتن نقاط ضعف کارمندان خود هستند و با صحبت های منفی کارمندان را تحت فشار روحی قرار می دهند. بازخوردهای سازنده و پیشنهادات مفید برای پیشرفت کار را نمی پذیرند. آنها نمی توانند مخالفت کارمندان خود را تحمل کنند و به نظرات آنها در مورد مسائل کاری اهمیت نمی دهند. با کنش ها و حرف های خود بین اعضای تیم شکاف و دودستگی ایجاد می کنند.
.........................................................................................
22. مهم ترین موضوع در حرف، واکنش و عمل مدیران تصادفی، در نهایت حفظ و ترویج خودشان است؛ معقول بودن را هنرمندانه به نمایش می گذارند؛ جز به سمت و امکانات ناشی از سمت، وفاداری دائمی دیگری ندارند؛ به تناسب مخاطب، واژگان خود را تغییر می دهند؛ منحنی عملکرد آنها سینوسی است چون در پی حقیقت نیستند؛ از پرداختن به موضوعات و مشکلات کانونی طفره می روند.
.........................................................................................
23. مدیران تصادفی، شخصیت ناپایدار دارند. رفتار آنها بر اصولی قائم نیست؛ ثبات شخصیتی برای منافع آنها، آفت است؛ هر لحظه ممکن است از آنها هر کاری سر بزند؛ فقط باید از آنها تعریف شود؛ هشتاد درصد Data را مخفی می کنند و Fact را دشمن خود می پندارد.
.........................................................................................
24. مدیران تصادفی، کتاب نمی خوانند؛ دایره واژگان آنها بسیار محدود است؛ از طرح استدلال، حوصله شان سر می رود؛ مستعد پذیرش شایعات هستند؛ اهمیت متفاوت بودن کارکنان را نمی دانند؛ با واژه «انتقاد» بیگانه و با واژه «مشورت» ناآشنا هستند.
.........................................................................................
25. مدیران تصادفی، با یک ویژگی منفی، کلیت یک فرد را تخطئه می کنند؛ مسئولیت قولی را که می دهند نمی پذیرند؛ به هر موضوع ریز و درشت، واکنش نشان می دهند؛ دنبال برد های کوتاه مدت هستند؛ بسیار عطش دارند وارد حریم خصوصی کارکنان شوند.
.........................................................................................
26. مدیران تصادفی، نظر خود را نسبت به یک شخص یا موضوع، صحیح و نهایی می دانند؛ با کمترین داده، بیشترین قضاوت ها را می کنند؛ وقتی با یکی از کارمندان، اختلاف فکری پیدا می کنند راحت بر او القاب می گذارند و تحریف و وارونه جلوه دادن سخن طرف مقابل را مجاز می شمارند.
.........................................................................................
27. اصل پیش پا افتادگی پارکینسون را به وفور می توان در رفتارها و رویکردهای مدیران تصادفی مشاهده کرد. بر اساس این قانون، این مدیران بیشتر از اینکه علاقه مند به بحث و تبادل نظر در زمینه های تخصصی و عمیق شدن در مسائل مختلف باشند، دوست دارند در مورد موضوعات سطحی و بی اهمیت به بحث و گفتگو بپردازند. پیوسته اذهان و افکار را به سمت بحث های پیش پا افتاده و بی اهمیت سوق می دهند و همواره از درگیر شدن در بحث های تخصصی و عمیق فراری هستند.
.........................................................................................
28. کارکنان تربیت یافته و آموزش یافته توسط مدیران شایسته، مدیران خوب آینده خواهند بود. ولی کارکنان تربیت یافته و آموزش یافته توسط مدیران تصادفی، چون غیر از چاپلوسی و خبرچینی، کار یاد نگرفته اند تا پایان مسیر شغلی خود ناموفق خواهند ماند.
.........................................................................................
29. مدیران تصادفی، می توانند تاثیر منفی قابل توجهی بر بهره وری، اخلاقیات و همچنین جابه جایی نیروی انسانی بر جا گذارند. شرایط وقتی بدتر می شود که یک فرهنگ سازمانی مسموم نیز در اداره، جریان داشته باشد و در چنین شرایطی است که فرصت بیشتری برای عرض اندام مدیران و کارکنان سمی فراهم می شود و آنها می توانند تعداد قابل توجهی از کارکنان سالم اداره را نیز آلوده کنند و شرایط را روزبه روز وخیم تر سازند.
.........................................................................................
30. مستقل از اینکه مدیران تصادفی با چه فرآیندی در این موقعیت قرار می گیرند، ویژگی مشترک آن ها این است که: در موقعیتی قرار گرفته اند که به آن تعلق ندارند.
.........................................................................................
منابع:
- مقاله طراحی الگوی پیدایش مدیران تصادفی در سازمان ها، علی اصغر مباشری هادی تیموری شهرزاد کیان پور، نشریه مدیریت سازمان های دولتی سال 11 پاییز 1402 شماره 4 (پیاپی 44).
- مقاله سنت زدایی مدیر پروژه تصادفی در بخش دولتی. حاجیان رامین. ماهنامه علمی - آموزشی تخصصی مدیریت تدبیر. ۱۳۹۱; ۲۳ (۲۴۰) :۳۴-۴۰.
- نوشتار خطر مدیران تصادفی منتشرشده در سایت های گاهنامه مدیر، ایران آکادمی، ندای شاهوار جوان.
- نوشتار ویژگی و خصوصیات مدیر بد | چگونه با یک مدیر بد رفتار کنیم؟ منتشر شده در سایت شرکت پیمان مدیران سپنتا.
- نوشتار 12 ویژگی که یک مدیر را تبدیل به مدیری بد می کنند منتشر شده در سایت دهکده دانش و مهارت.
- نوشتار تاثیرات سوء مدیریت در سازمان منتشر شده در سایت مرکز مدیریت کاربردی ایران.
- نوشتارهای سی ویژگی افراد حیله گر، سی ویژگی شخصیت ناپایدار، سی ویژگی کسانی که کتاب نمی خوانند، سی ویژگی که باعث می شوند به هم اعتماد نکنیم، سی آفت در روش فکر کردن بعضی افراد، سی ویژگی افراد ضعیف، منتشرشده در وب سایت دکتر محمود سریع القلم.
- نوشتار اصل پیش پا افتادگی پارکینسون (Parkinson's law of triviality) منتشرشده در ویکیپدیای فارسی.
- نوشتار با مدیران و کارکنان سمی چه باید کرد؟ منتشرشده در روزنامه دنیای اقتصاد. نویسنده: تام رهیلان مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی.
- نوشتار آیا شما یک مدیر سمی هستید یا مدیر سمی دارید؟ منتشرشده در سایت رهام سپهر تابان
Powell, G. N., & Butterfield, D. A. (1984). If “good managers” are masculine, what are “bad managers”?. Sex Roles, 10(7), 477-484 -
Susan M. Heathfield, What Makes a Bad Boss—Bad? Top 12 Characteristics of a Bad Boss. LIVEABOUTdotcom -
.........................................................................................