۶ دیدگاه و نظریه در روانشناسی تربیتی

14 مهر 1403 - خواندن 5 دقیقه - 32 بازدید

محققان به مثابه ی حوزه های متنوع روانشناسی، دیدگاه های متفاوتی را برای روانشناسی تربیتی در نظر گرفته اند. در این دیدگاه ها به عوامل ویژه ای نظیر شناخت، تجربیات و رفتار های آموخته شده تمرکز می شود. این عوامل نحوه یادگیری فرد را تحت تاثیر قرار می دهند.

نظریه های آموزشی هرکدام به روش مختلف بر یادگیری تاثیر می گذارند. برای معلمان یافتن یک رویکرد مناسب اهمیت دارد و گاهی معلمان از ترکیب دو یا چند نظریه تاثیر بیش تر کلاس خود استفاده می کنند. در ادامه این نظریه ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

1. دیدگاه رفتاری

در دیدگاه رفتاری سعی بر آن است تا کلیه رفتار ها به وسیله ی شرطی سازی آموخته گردند. روانشناس هایی که دیدگاه رفتاری را مد نظر قرار می دهند، در خصوص توضیح چگونگی شکل گیری یادگیری به اصول شرطی سازی عامل مبتنی هستند.

به طور مثال معلم ها می توانند پاداش هایی نظیر اسباب بازی و آب نبات را برای دانش آموزان در  نظر بگیرند. در دیدگاه رفتاری این نظریه وجود دارد که اگر دانش آموز برای رفتار های خوب پاداش بگیرد و به موجب رفتار های بد تنبیه شود، فرایند یادگیری شکل می گیرد.

توجه داشته باشید که در نظر گرفتن تنبیه و پاداش تنها در برخی موارد مفید واقع است. رویکرد رفتاری به موجب عدم توجه به احساسات، نگرش ها و انگیزه های درونی برای یادگیری مورد انتقاد قرار گرفته است.

در کل نظریه رفتارگرایی در روانشناسی تربیتی بر این باور است که تمام رفتارهای انسان از تعامل با محیط پیرامون او نشات می گیرد. درنتیجه اصلاح محیط فرد باعث تغییر رفتارهای او خواهد شد. به عنوان مثال، پاداش دادن به دانش آموزی که در یک آزمون خوب عمل کرده است، تلاشی برای استفاده از رفتارگرایی برای تشویق دانش آموز به مطالعه محسوب می شود.

2. دیدگاه توسعه

عمده تمرکز محققان در دیدگاه توسعه به چگونگی کسب مهارت ها و دانش های جدید کودکان در طول دوران رشد اختصاص دارد. یکی از نمونه نظریه های رشدی که به چگونگی رشد فکری کودکان می پردازد، مراحل رشد شناختی ژان پیاژه نام دارد.

زمانی که روانشناسی تربیتی نحوه ی تفکر کودکان در مراحل مختلف رشد را درک می کند، می تواند توانایی های کودکان را در خصوص انجام کار ها در هر مرحله از رشد درک نمایند.

دیدگاه توسعه به مربیان کمک می کند تا بر اساس بهترین گروه های سنی روش ها و مواد آموزشی را پیاده سازند.

3. دیدگاه شناختی یا نظریه شناخت گرایی

رویکرد شناختی به موجب توضیح درباره ی نقش مسائلی نظیر انگیزه ها، خاطرات، باور ها و احساسات در فرایند یادگیری ترویج گسترده ای پیدا کرده است. در دیدگاه شناختی اعتقاد بر آن است که فرد تحت تاثیر انگیزه های شخصی و بدون توجه به پاداش های بیرونی آموزش می بیند.

اصلی ترین هدف روانشناسان تربیتی در دیدگاه شناختی آگاهی از چگونگی تفکر، یادگیری، یادآوری و پردازش اطلاعات توسط مردم جامعه است. در واقع این قبیل روانشناس ها تمایل دارند تا نحوه ی چگونگی یادگیری انگیزه در کودکان را درک نمایند. روش های یادآوری خاطرات در کودکان را شناسایی کنند و راهبرد های حل مشکلات در کودکان را تشخیص دهند.

در کل روانشناس تربیتی در این نظریه مراجعه کننده خود را تشویق به تفکر درباره نقاط قوت و ضعف خود می کند. در طول جلسات مراجعه کننده نقاط قوت و ضعف خود را درک کرده و نحوه آموزش صحیح را فرا خواهند گرفت.

4. نظریه شناختی اجتماعی

این نظریه بیان می کند که یادگیری اغلب در زمینه های اجتماعی رخ می دهد. نظریه شناختی اجتماعی ادعا می کند که یادگیری تحت تاثیر عوامل درونی مانند افکار فردی و عوامل خارجی مانند تعاملات اجتماعی است که این عوامل می توانند بر نتایج یادگیری تاثیر بگذارند.

5. نظریه رفتاری شناختی

تئوری شناختی رفتاری این نظریه را بیان کرده که افکار ما احساسات و رفتار ما را تعیین می کند. به عنوان مثال، دانش آموزی که در ریاضیات ضعیف است، ممکن است به دلیل این فرآیند فکری، نسبت به توانایی های خود احساس ناکافی کند و در یادگیری دروس دیگر نیز مشکل داشته باشد.

6. دیدگاه سازنده گرایی

یکی از جدید ترین تئوری های یادگیری، رویکرد سازنده گرایی است. در دیدگاه سازنده گرایی به چگونگی ایجاد فعالانه دانش خود از جهان تمرکز می شود. عمده تمرکز این رویکرد به تاثیرات فرهنگ و اجتماع در نحوه یادگیری اختصاص دارد.

روانشناسان اتخاذ کننده رویکرد سازنده گرایی بر این  باور هستند که اطلاعات قبلی فرد می تواند در نحوه یادگیری اطلاعات جدید تاثیر بسزایی بگذارد. به عبارتی دیگر دانش جدید را تنها می توان درک کرد و به دانش های موجود اضافه نمود.

دیدگاه سازنده گرایی تحت تاثیر روانشناس لو ویگوتسکی قرار دارد. این روانشناس ایده هایی نظیر منظقه توسعه نزدیک و داربست آموزشی را ارائه کرده است.