تاثیرات آئین زرتشت و حکومت هخامنشیان بر فلسفه افلاطون

تاریخ تفکر فلسفی، مطالعات تاریخی محسوب میشود؛ در ایران سابقه طولانی دارد. ریشه های این تفکر را می توان در ایران باستان به خصوص افکار زرتشت جستجو کرد، زرتشت پیامبر و اوستا کتاب مقدس او می باشد؛ مزدیسنا نام دین پیامبر ایرانی، سرشار از فضایل اخلاقی بوده که در دوره هخامنشیان و فلسفه افلاطون، این شاخصه های فکری و بنیادی با فرمی جدید بیان شده؛ مانند: ثنویتفروهر، مثلو، و .... این مصادیق نشان دهنده آن است که افلاطون به مذهب زرتشت آشنایی یافته ودرفلسفه، جامعه آرمانی خود بهره برده؛ این پژوهش بر آن است که تاثیرات فلسفه زرتشت و حکومت هخامنشیان؛ بر فلسفه افلاطون مورد بررسی قرار دهد.حال هدف از مقاله، شباهت ها و تطبیق قرار دادن تفکرات وشیوه حکومت در جامعه می باشد؛ پرسش اصلی پژوهش بر این محور استوار است، فلسفه زرتشت و حکومت هخامنشیان تا چه اندازه بر فلسفه افلاطون تاثیرگذار است. نگارنده برای پاسخ این پرسش به بررسی فلسفه زرتشت، حکومت هخامنشیان و فلسفه افلاطون میپردازد که نشان داده شود؛ پیام زرتشت مسلما در شکل گرفتن فرهنگ اوستایی تاثیر بنیانی داشته است و از شرحی که درباره نظام عصر هخامنشیان داده شد می توان نتیجه گرفت که این فرهنگ محققا در سازندگی و شکوفایی جامعه ایران بسیار موثر بوده است و استحکام و پویایی دولت هخامنشیان تاثیر خود را به کشورهای اطراف علل خصوص یونان گذاشته است. تحقیق حاضر به روش توصیفی -تحلیلی، و از روش تطبیقی گردآوی شده، مطالب به شیوه اسنادی، کتابخانه از طریق فیش برداری بوده. تجزیه وتحلیل دادها کیفی است.

Keywords:

زرتشت , هخامنشیان , افلاطون , فلسفه