مطالعه ای تاریخی در باب رابطه علمای شیعی با دولت صفوی

Publish Year: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 295

This Paper With 25 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

ICHMB01_089

تاریخ نمایه سازی: 16 آبان 1399

Abstract:

در عصر صفوي، ما شاهد نهادينه شدن دو ساختار مشخص در حكومت و در جامعه هستيم، يعني ساختار سياسي و ساختارمذهبي. بدين ترتيب با استقرار و استمرار ساختار سياسى صفويان به همراه نهادينه شدن ساختار مذهبي و در پى آن درگير شدناعضاى ساختار مذهبي در امور كشوردارى، اين موضوع به پديدار شدن يك ساختار ديوانى دينى با سلسله مراتب خاص خوددر ايران عصر صفوى انجاميد كه اعضاى آن عمدتاً منصوب فرمانروايان صفوى بودند. با رسمي شدن مذهب شيعه در عصرصفوي، رابطه ميان دين و دولت در ايران عصر صفوي نيز وارد يك پيچيدگي عمدتاً سياسي- مذهبي شد. زيرا از يك سو،پادشاهان صفوي براي مشروعيت بخشي به نظام خود به روحانيون و علماي شيعه نياز داشتند و از سوي ديگر، علماي شيعه نيزبراي ترويج انديشه هاي كلامي و مذهبي خود به حاكميت سياسي صفويان نياز داشتند. با اين وجود، رابطه سياسي ميان دستگاهدولت و نهاد روحانيت در عصر صفوي، باعث شكلگيري هويت و ساحت تازهاي از ايران به مثابه يك كشور شد. در ميانعلماي شيعه، فقها و علماي برجسته اي چون شيخ بهايي و محقق كركي و ... به واسطه قدرت و نفوذي كه در عصر صفوي بهويژه عصر شاه طهماسب به دست آورده بودند، زبانزد دوران به شمار مي رفتند. براي نمونه قدرت علماي شيعه آن قدر دردستگاه حاكمه سياسي كشور زياد شده بود كه شاه طهماسب برخلاف شاه اسماعيل، نه تنها كسي چون محقق كركي را نائبامام معصوم (ع) اعلام كرد، بلكه به تمام ولايات ايران دستور داد به فتاواي وي عمل كنند. باري در تحقيق حاضر تلاش بر ايناست تا با استفاده از روش توصيفي- تحليلي، رابطه علماي شيعي با دولت صفوي را از منظر تاريخي مورد بررسي قرار دهيم.

Authors

محمدرضا مصباحی

فارغ التحصیل کارشناسی ارشد مدیریت فرهنگی