بهره برداری بیش از حد از منابع
آب زیرزمینی که نقش قابل توجهی در تامین مصارف شرب، کشاورزی و صنعت دارد، باعث افت سطح
آب زیرزمینی و در پی آن ایجاد مشکلاتی نظیر کاهش آب های سطحی، خشک شدن چاه ها، قنوات و چشمه ها، افت کیفی
آب زیرزمینی و از همه جدی تر نشست زمین شده است. برای مقابله با این وضعیت نامطلوب، طرح ها و اقدامات بسیاری طی چند دهه گذشته، برنامه ریزی و اجرا شده است. به رغم همه این تلاش ها و اقدامات، بهبودی در روند کسری مخازن منابع
آب زیرزمینی ایجاد نشده است. مسئولین اجرایی همواره مشکل اصلی را کمبود اعتبار برای تکمیل طرح ها و برنامه ها می دانند. اما بررسی های عمیق تر نشان می دهد مانع اصلی، عدم همراهی بهره برداران است و تا زمانی که بهره برداران تغییر نگرش ندهند وضعیت منابع
آب زیرزمینی بهبود نخواهد یافت. عدم همراهی بهره برداران ریشه در نظام برنامه ریزی و تصمیم گیری موجود دارد. در حکمرانی آمرانة کنونی، بهره برداران ملزم به اجرای برنامه هایی هستند که در سطوح بالا تدوین شده و خود نقشی در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها ندارند. این رویکرد بایستی تغییر یافته و شرایطی برای نقش آفرینی بهره برداران در مدیریت
آب زیرزمینی فراهم شود. مبنای گذار به نسل جدید
حکمرانی آب در کشور، تحقق «مدریت مشارکتی منابع آب» است و «تغییر نگرش مدیران»، ایجاد ساختاری برای مشارکت بهره برداران، «تعیین سطح مشارکت» و «شفافیت آمار و اطلاعات» از الزامات تحقق «مدیریت مشارکتی» در مدیریت منابع
آب زیرزمینی می باشد