الگوی سیستم های اموزشی که نوعی نظم رسمی محسوب می شود مدتهای مدیدی است که د رحال پیدایش و شکوفایی است سهم متفکرانی مانند ارسطو سقراط و افلاطون با توجه به اساس شناختی یادگیری و حافظه بعدها در قرن سیزدهم توسط فیلسوفی به نام سنت توماس اکویناس گسترش داده شد. این فیلسوف مفهوم تعلیم از دیدگاه اختیار را تشریح کرد چهارصدسال بعد جان لاک نظری ی ارسطو درمورد جایگاه ابتدایی انسان در خلا فکری را با ذکر این مطلب که تقریبا تمام استدلالها و دانشها را باید از راه تجربه به دست آیند گسترش داد سپس با ورود به قرن بیستم جان دیویی عقاید مختلفی را در مورد فلسفه ی اموزش ارائه کرد که باعث ارتقا این دیدگاه شد که یادگیری در صورتی حالت بهینه و مطلوب پیدا می کند که با عمل همراه باشد تا با استعمال عادت وار حقایق با نزدیک شدن به دهه 1920 به تدریج یک شیوه رفتاری در فلسفه ی آموزشی حاکم شد.