خوانشی رئالیستی از داستان «مدیر مدرسه» جلال آل احمد

Publish Year: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 357

This Paper With 24 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

MATNPAGOOHI09_077

تاریخ نمایه سازی: 28 تیر 1400

Abstract:

رئالیسم، در مفهوم عام به معنی علاقه و تمایلی بنیادین به عین موضوع خارج از ذهن است و از دیرباز فکر بشر را به خود مشغول داشته تا آنکه در سده نوزدهم، نخست در فرانسه و سپس در دیگر کشورها مکتب و جنبشی پدید آمد که در پی تثبیت اصول و مبانی رئالیسم بود. نویسنده رئالیست در قلمرو ادبیات داستانی همواره با ترفندهای روانشناختی مجاب کنندهای، انگیزه های درونی و بیرونی کنش شخصیتهای داستان را در عرصه ی زندگی فردی و اجتماعی به تصویر می کشد. جلال آل احمد یکی از نویسندگان پرتوان تاریخ ادبیات معاصر ایران است که با داستانها و نوشته هایش توانست مسیری را که توسط نویسندگانی چون هدایت، جمال زاده و بزرگ علوی گشوده شده بود، هموارتر سازد. وی در اکثر داستانهای کوتاه و بلندش، پرده از دغدغه هایی برمیدارد که از تجربهای خود وی متاثرند. با توجه به درونمایه ی داستانهای آل احمد و انسان و جامعه ی ترسیم شده در آنها، آشکار می گردد که نویسنده در پی آن است که شیوه ی واقع گرایانه ی نویسندگان رئالیست اروپایی و ایرانی پیش از خود را ادامه دهد. وی سعی دارد کمتر از تخیل خود در داستانها استفاده کند و بیشتر حکایتگر رویدادها و زندگی آدمهایی باشدکه گویا مدتی با آنها مانوس بوده و از نزدیک می شناخته است. جنبه ی رئالیستی داستانهای آل احمد، به ویژه داستان «مدیر مدرسه» را میتوان از انطباق رویدادهای داستان با قسمتی از زندگی خود نویسنده دریافت. گزارشی که وی در داستان «مدیر مدرسه» برای خوانندگانش روایت میکند حاکی از تجربه نزدیک او از این فضا و چهارچوب است. ازاین رو میتوان گفت که داستان مدیر مدرسه، جزو داستانهای مطرح و نمونه ی رئالیستی است. این پژوهش سعی دارد به شیوه ی توصیفی - تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ دهد که آل احمد در ساختار روایی رمان «مدیر مدرسه» از کدامیک از مولفه های رئالیسم داستانی بهره گرفته است؟ نتایج حاکی از آن است که انتخاب راوی اول شخص ناظر- که از زاویه دیدهای اصلی رمانهای این سبک به شمار میرود - و نیز توصیفات دقیق مکان و زمانهای تقویمی و خطی بر این ادعا صحه میگذارد. پیرنگ داستان همان الگوی رمانهای پیشامدرن است )آغاز- میانه- فرجام( و تصادف و حوادث باورنکردنی در آن راه ندارد. شخصیتها معمولا «تیپ» هایی هستند که نمایاننده ی جایگاه و شان اجتماعی خویش میباشند. توصیفات، جزءنگارانه و نثر کاملا کارکردگرا و بدون رمز و نماد است.

Keywords:

Authors

حسین پارسیفر

دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران تهران ایران

ندا اسنقی

کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی ره قزوین ایران