تحلیل اسطوره ی «ققنوس» در اندیشه ی ژان ماری گوستاو لوکلزیو و نیمایوشیج: «موندو و داستانهای دیگر» و «ققنوس و مرغ آمین»
Publish Year: 1391
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 216
This Paper With 31 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_CLLS-4-2_012
تاریخ نمایه سازی: 26 مهر 1400
Abstract:
در این جستار تلاش بر این است تا با بررسی «اسطوره» و سازه های بنیادین آن، حلقه ی اتصال داستان موندو و داستانهای دیگر اثر ژان ماری گوستاو لوکلزیو ، رمان نویس معاصر فرانسوی و اشعار ققنوس و مرغ آمین نیمایوشیج نمایان شود. مجموعه ی داستانهای موندو آمیزه ای از افسانه و ماجراست که در بطن رویاپردازی، نویسنده به حقیقت و فلسفه ی وجودی انسان اشاره می کند. حال آنکه نیمای سیاسی و انقلابی، تفسیر هستی را به زبان نمادها، در بستر شعر نو سپرده و هنجارشکنانه، شعری آزاد و سمبولیک خلق می کند. آشنایی نیمایوشیج با فلسفه و ادبیات معاصر غرب از یکسو و طبیعت گرایی و تاریخ ستایی لوکلزیو از سوی دیگر، هر دو هنرمند را به سوی شناسایی واقعیت انسانی در بستر تاریخی و اجتماعی و پیامدهای آن رهنمون می کند. در نتیجه، مرگ و تولد «ققنوس» و یا به عبارتی اندیشه و ادبیات ققنوس به یک ابزار ذهنی و اصیل در واکاوی اندیشه ی انسان تاریخی، حقیقت انسانی و بیان احوالات اجتماعی تبدیل شده و در پرتو نظم و نثر واقعیت انسان اسطوره ای را بر ملا می کند. و این امر میسر نمی شود مگر به بهای صیقل دادن روح و جسم انسان در بستر «آفرینش های ادبی».