تاثیر پدیدارشناسی در معماری شدن (بنا شدن) و جایگاه آن در تحلیل معماری

Publish Year: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 313

This Paper With 14 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

ENGGCONF06_046

تاریخ نمایه سازی: 6 آبان 1400

Abstract:

اگرچه پدیدارشناسی اساسا بحثی فلسفی است که در پی شرح آشکارگی و هویدایی بی واسطه پدیدارها بر آگاهی ما است و از سوی فیلسوفان بزرگی چون هوسرل، هایدگر، مرلوپونتی و باشلار شرح و بسط یافته است، اما دامنه نفوذ و تاثیر آن هرگز بر فلسفه محدود نگردیده است، بلکه عرصه های مختلف دانش و هنر از دین و جامعه شناسی گرفته تا نقد هنری را در بر گرفته است. در این میان معماری و شهرسازی جایگاه ویژه ای دارد. همزمان با تفکر فرانوگرایی که در آن نظری هپردازان معماری و معماران در پی بازخوانی انتقادی معماری مدرن بود هاند، پدیدارشناسی فلسفی توانست نقطه عزیمت مطمئنی را برای آنان فراهم آورد و افقی نو به روی درک و دریافت معماری و محیط بگشاید. این مقاله در پی آن است تا با مطالعه متون اصلی پدیدارشناسان در دو عرصه فلسفه و معماری، وضعیت پدیدارشناسی معماری و محیط را مورد توجه قرار دهد. در این راستا ابتدا پدیدارشناسی فلسفی که نقطه عزیمت پدیدارشناسان معماری بوده مورد بررسی قرارگرفته و با اشاره به تفاوت قرائت های پدیدارشناسان نشان داده می شود که چگونه هر یک بر حسب اهداف و دغدغه های خاص خود تلقی متمایزی از قابلیت ها و اهداف پدیدارشناسی دارند. در نهایت وضعیت پدیدارشناسی معماری و محیط در مقایسه با موقعیت پدیدارشناسی فلسفی مطالعه شده و خاطرنشان می گردد که این وضعیتعمدتا متاثر از اندیشه های دو پدیدارشناس برجسته، مارتین هایدگر و موریس مرلوپونتی است. همچنین تاریخ هر کشور ، موجب شکل گیری فرهنگ آن جامعه می شود و به طبع فرهنگ هر جامعه نیز بر معماری آن تاثیر می گذارد. در پی مدرن سازی عصر حاضر، فرهنگ و آیین ( اصالت و سنت) به صورت تدریجی ، کنار رفته است. شهرسازی مدرن ، با داشتن بالاترین امکانات علمی و تکنولوژی ، چیزی جز غیر مکان ها و فضاهای تهی ، در بر نداشته است. انگاری که در انتظار نفسی مسیحایی اند که در انها روحی بدمد. در همین زمینه مقالاتی با موضوعات ، باززنده سازی حس مکان و هویت مکان تهیه کرده ام در این ترم با مبحث پدیدارشناسی در معماری روبرو شده ایم که بسیار هم ربط ، هم آنگ و دنباله رو مبحث بازیابی هویت مکان می باشد. در مبحث پدیدارشناسی با دو دیدگاه متفاوت مواجه می شویم::۱ دیدگاه هوسرلی، جریانی شناخت شناسانه -۲ دیدگاه : هایدگری ، به معنای جریانی هستی شناسانه.از نظر هایدگر ، ما به طور دائم در حال تعامل با محیط و تفسیر آن هستیم. پدیدار شناسی هرموتیکی ( منتسب به هایدگر) در پی کشف معنی است. (پروین پرتوی: پدیدارشناسی مکان: ص .(۴۵ در این قاله سعی بر آن است تا به روش توصیفی -تحلیلی و با مطالعه پدیدار شناسی هایدگر و سپس شولتز در معماری ، چکیده ای از نقش آن در معماری کردن و به طبع سکنی پذیری و زندگی کردن را ارائه دهیم تا بتوانیم به الگویی برای رسیدن به الفت با مکان دست یابیم. در مطالعه پدیدارشناسی مکان ، انتخاب دیدگاه هرموتیک یا هایدگری که نوربرگ شولتز نیز پیرو این جریان است ، در مجموع از دیگر دیدگاه های پدیدارشناسی مناسب تر است. زیرا قلمرو تجارب و حوادث واقعی بشری را پایه ی تعمیم توصیفی خود قرار می دهد. از این رو به بررسی مطالعات نوتنبرگ شولتز پرداخته تا به ۱ تیجه گیری در این باب دست یافته شود.

Authors

رضا میرزائی

استادیار معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند