بررسی تطبیقی نقوش هندسی نمادین شیعی بقعه شاه نعمت الله ولی کرمان با مسجد جامع اصفهان abstract
امروزه در مطالعات باستان شناسی، نتیجه گیری های باستان شناسانه بر مبنای مطالعات کمی استوار است و باستانشناسان به زبان آماری و ریاضی، نتایج مطالعات خود را ارائه میدهند. با توجه به اهمیت استفاده از روشهای آمار و ریاضی در مطالعات باستان شناسی، استفاده از این روش ها هنوز به شکل مدون در مطالعات میدانی باستانشناسی در ایران متداول نگردیده و امید است که باستانشناسان ایرانی با استفاده از این روشها مقدمه ای برای کارهای آتی علمی خویش در این زمینه باشند. ضرورت مدلهای کمی در باستان شناسی همواره بعنوان ابزاری برای «کمک به پیشرفت اندیشه باستانشناختی» و مدلسازی، به عنوان ابزار موثری به منظوراعتبار بخشیدن به تحلیل های باستان شناسی مورد توجه بوده است بر همین اساس مقاله پیش رو سعی دارد تا با معرفی تحلیل حوزه گیرش یا جذب زیست محیطی )Site-Catchment Analysis( و تحلیل مولفه های اصلی((Principal Components Analysis در تحلیل داده های آماری بپردازد. در تحلیل آماری از تئوری دیگری در تحلیل الگوی استقرار محوطه های باستانی موسوم به تحلیل (Principal Components Analysis) “PCA” که معادل فارسی آن "تحلیل مولفه های اصلی" است بهره گرفته می شود. در بحث تحلیل PCA که به منظور مطالعه حوزه گیرش محوطه ها به کار رفته است محوطه های باستانی به عنوان متغیر وابسته و منابع طبیعی به عنوان متغیر اصلی بررسی میشود. بحث پرداختن به مولفه های اصلی برای توضیح پدیده ها بر این اصل منطقی استوار است که در ساخت و تداوم یک استقرار مولفه های بسیاری قابل تصور هست که شناسایی میزان تاثیر برخی از آن ها هرگز در باستان شناسی ممکن نیست و در بسیاری موارد نقش یک مولفه ممکن است بسیار ناچیز باشد، اما بی تاثیر نیست. در تحلیل مولفه های اصلی در جدول هم بستگی رابطه بین متغیرها دو به دو با هم بررسی خواهد شد. به این منظور که بدانیم آیا متغیرها با هم همبستگی دارد، آیا با تغییر یک متغیر متغیر دیگر هم تغییر می کند یا نه. در مقاله پیش رو، به کاربرد این دو تئوری در تحلیل الگوهای استقراری در محوطه های باستانی با ذکر مثال برای تبیین و تفسیر داده ها خواهیم پرداخت .