نقش مدیریت سنتی و مدرن آب در مشارکت مردمی در مراحل برنامهریزی، احداث و بهرهبرداری شبکههای آبیاری و زهکشی abstract
کشور ما یکی از قدیمیترین مناطق جهان است که از دیرباز جهت استفاده از منابع آب و خاک ضوابط و معیارهای مناسبی داشته و در هر نقطه از این سرزمین متناسب با شرایط اقلیمی، اجتماعی، فرهنگی و سنتهای رایج کشاورزی، مدیریت بهرهبرداری سنتی از منابع آب و نظام بهرهبرداری خاصی در آن حاکم بوده است. براساس شواهد فراوان تاریخی، همکاری و مشارکت مردم در ساخت، بهرهبرداری و نگهداری تأسیسات آبیاری در ایران سابقه ای دیرینه دارد. در نظام ارباب و رعیتی، احداث قنوات، ایجاد انهار سنتی از رودخانه و مظهر کاریز تا سر مزرعه و نگهداری و لایروبی آنها بهتناسب بر عهده ارباب و رعیت بود. دهقانان و کشاورزان نیز به نسبت میزان سهم آبی خود، در این فعالیتها مشارکت داشتند. از سال 1341 به بعد با اجرای اصلاحات اراضی و واگذاری اراضی به کشاورزان و حذف مدیریت مالکین عمده از یک سو و سرمایهگذاریهای وسیع دولت در بخش آب و کشاورزی از سوی دیگر موجب شد تا تشکلهای بهرهبرداری سنتی و نظامهای حاکم بر آنها جایگاه مؤثر خود را از دست داده و دولت به عنوان صاحب و متولی سرمایههای ملی، مسئولیت بهرهبرداری از آب را در تمام مراحل تأمین، انتقال و توزیع حتی تا حد مزارع به عهده گیرد، در این مقطع زمانی نظامهای بهرهبرداری جدیدی که با خلق و خوی کشاورزان چندان سازگاری نداشت جایگزین نظام سنتی گردید. مشکلات، ناکامیها و نارساییهای موجود در برنامهریزی، احداث و مدیریت بهرهبرداری از شبکههای آبیاری، مدیران و برنامهریزان بخش آب کشور را متوجه ساخت که اداره شبکههای آبیاری توسط عوامل دولتی و بدون همکاری و مشارکت بهرهبرداران و کشاورزان به خصوص اگر تشکلهای آببران فعال نباشند موفقیتی به دنبال نداشته و جز تحمیل هزینههای سنگین بهرهبرداری و نگهداری بر دولت و استهلاک خارج از قاعده تأسیسات، نتیجهای در برنخواهد داشت. در سالیان اخیر دولتها کوشیدهاند تا تصدیگری خود در شبکههای آبیاری وزهکشی را از طریق مشارکت کشاورزان کاهش دهند. در حال حاضر مساحت کل اراضی پایاب سدهای مخزنی و رژیم طبیعی رودخانهها در کشور حدود 3.9 میلیون هکتار میباشد، که از این مقدار، 1.8میلیون هکتار شبکه احداث شده مدرن و نیمه مدرن، 299هزار هکتار شبکه در دست احداث و 1.8 میلیون هکتار شبکه در دست مطالعه میباشد. تاکنون دولت با استفاده از اعتبارات عمومی به احداث سیستمهای تامین آب و شبکههای اصلی اهتمام ورزیده است و به دلیل بار مالی سنگین، در قالب تبصرههای موجود در قانون برنامههای دوم و سوم توسعه به نقش مردم در مشارکت مالی آنها جهت حمایت از احداث شبکههای اصلی اتکا داشته است. اما در بسیاری از پروژههای منابع آب، شبکههای فرعی آبیاری وزهکشی متناسب با شبکههای اصلی توسعه نیافته است که از دلایل آن میتوان به محدود بودن سرمایهگذاری در این بخش و عدم همکاری ذینفعان و معارضین موجود در اجرای شبکهها اشاره نمود. تجربیات حاصل از جلب مشارکت مردم در طرح شبکه فرعی آبیاری و زهکشی گاوشان، نشان میدهد چنانچه مطالعات اجتماعی و مشارکت مردمی همزمان با مطالعات شبکه فرعی آبیاری وزهکشی انجام گردد و نظرات مشورتی و اصلاحی بهرهبرداران در خصوص جانمایی شبکه، الگوی کشت ، شیوه آبیاری، مسیر عبور لولهها، کانالها، زهکشها و محل آبگیرها، مرز مزارع و ترکیب گروههای هم آب اخذ و در تصمیمگیریهای فنی و مدیریتی اعمال گردد و نیز مشارکت مالی و چگونگی ایجاد تشکلهای آببران در چارچوب قوانین و مقررات و مدیریت بهرهبرداری و نگهداری از تأسیسات آبی در چارچوب سیاستهای کارفرما و برخاسته از نظامهای سنتی موجود باشد، میتواند ضمن جلوگیری از ایجاد مناقشات اجتماعی با وارد شدن کمترین خلل به نظامهای سنتی حاکم، موفقیت چشمگیری در همراه و همکار و همدل نمودن منبع عظیم نیروی انسانی(کشاورزان)، در برنامهریزی، احداث و بهرهبرداری از شبکهها به عهده داشته باشد.
نقش مدیریت سنتی و مدرن آب در مشارکت مردمی در مراحل برنامهریزی، احداث و بهرهبرداری شبکههای آبیاری و زهکشی Keywords:
مدیریت سنتی و مدرن بهرهبرداری - مشارکت مردمی- برنامهریزی , احداث و بهرهبرداری از شبکههای آبیاری و زهکشی