اثربخشی مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن بر خودتنظیمی عاطفی و خودشناسی انسجامی در زوجین با روابط آشفته زناشویی

Publish Year: 1399
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 151

This Paper With 10 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JPSCH-9-0_003

تاریخ نمایه سازی: 12 دی 1400

Abstract:

پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن بر خودتنظیمی عاطفی و خودشناسی انسجامی در زوجین با روابط زناشویی آشفته انجام شد. این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زوجین با روابط زناشویی آشفته مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال ۱۳۹۸ بودند. نمونه پژوهش ۳۰ زوج بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای مداخله گروهی مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن دریافت کرد و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های راهبردهای خودتنظیمی عاطفی (لارسن و پریزمیک، ۲۰۰۸) و خودشناسی انسجامی (قربانی و همکاران، ۲۰۰۳) بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نرم افزار SPSS-۲۲ استفاده شد. یافته ها نشان داد که گروه ها از نظر هر دو متغیر خودتنظیمی عاطفی و خودشناسی انسجامی تفاوت معناداری داشتند (۰۵/۰>P). به عبارت دیگر، مداخله گروهی مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن باعث افزایش خودتنظیمی عاطفی (۰۰۱/۰>, P۴۹/۳۱=F) و خودشناسی انسجامی (۰۰۱/۰>, P۳۵/۵۴=F) در زوجین با روابط زناشویی آشفته شد. بنابراین، مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن روشی موثر برای بهبود ویژگی های زوجین با روابط زناشویی آشفته به ویژه افزایش خودتنظیمی عاطفی و خودشناسی انسجامی است. به عبارت دیگر، مداخله گروهی مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن باعث افزایش خودتنظیمی عاطفی (۰۰۱/۰>, P۴۹/۳۱=F) و خودشناسی انسجامی (۰۰۱/۰>, P۳۵/۵۴=F) در زوجین با روابط زناشویی آشفته شد. بنابراین، مدل تلفیقی رویکرد هیجان مدار و مدل گاتمن روشی موثر برای بهبود ویژگی های زوجین با روابط زناشویی آشفته به ویژه افزایش خودتنظیمی عاطفی و خودشناسی انسجامی است.

Authors

غلامرضا ثناگوی محرر

استادیار، گروه روانشناسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران

المیرا خلیل زاده کلاگر

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران

آرام پزشکی آلمانی

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، گروه روانشناسی، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران

محمدرضا باقری

کارشناس ارشد روانشناسی شخصیت، گروه روانشناسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران