پیتر فردیناند دراکر (۱۹۰۹-۲۰۰۵) در باب مدیریت آینده اعلام کرد: "مدیران اجرایی دنیا تا جایی که به یاد آورم در آشفتگی بوده اند، همیشه آشفتگی وجود داشته است اما هرگز به اندازه سال های اخیر نبوده است" او سعی دارد از تغییرات پیش رو و معنی آن در سازمان درک جامعی را ایجاد کند و تلاش می کند که بینشی را که مدیر برای اداره فردای خود نیاز دارد، بوجود آورد (ویوارس و سارچه، ۲۰۲۱). وی بر این باور است که سازمان نیز مانند انسان ها باید ارزش هایی برای خود داشته باشند. برای اینکه فرد در سازمان، کارآمد باشد، ارزش های او باید با معیارهای سازمان، سازگاری داشته باشد (آقایی، ۲۰۲۱). هدف این مقاله یافتن جایگاه
اخلاق حرفه ای در شرکت های نسل فردا و یافتن نقاط مثبت آن و پیشنهاد استراتژی های اجرایی در سازمان ها جهت تحقیقات آتی می باشد. روش تحقیق در این مطالعه از نوع مروری و از طریق واکاوی نظریه های
پیتر دراکر می باشد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که هر سازمانی که بدون رویکرد به واقعیت ها به تدوین راهبرد بپردازد، به راهی نادرست رفته و برای چالش های چند سال آینده، هیچ گونه آمادگی نخواهد داشت (جولیو و اسپیلان، ۲۰۲۱). سازمان هایی که نتوانند با چالش های آینده، پیروزمندانه دست و پنجه نرم کنند، نمی توانند در دوران پرتلاطمی که همراه با دگرگونی های ساختاری، در پیش است، دوام بیاورند (پارسانیا، ۲۰۲۱). علاوه بر آن حاکمیت اخلاق حرفه ای، قادر است به میازن بسیار چشم گیری سازمان را در جهت کاهش تنش ها و موفقیت در تحقیق اثربخش هدف یاری نماید. امروزه داشتن اخلاق حرفه ای، نه تنها به عنوان یک مزیت رقابتی بلکه به عنوان یک اصل در سازمان مطرح می باشد. مسائل مربوط به ارزش های اخلاقی در سازمان و دیده یا نادیده گرفتن آن امروزه تبدیل به موضوعی شده که سازمان ها را به این نتیجه رسیده اند که غیر از مسائل مادی، موضوعاتی وجود دارند که حیات معنوی سیستم به آن وابسته است (علیزاده، فرشته، ۱۳۹۴). پیشنهاد می شود در تحقیقات بعدی راهکارها، استراتژی ها و مدل های کاربردی در راستای مدیریت کسب و کار اخلاقی برای مواجه با چالش های دنیای پرتلاطم بررسی گردد.