شغل به عنوان یکی از مهمترین ارکان زندگی هر فرد میتواند به شکوفایی استعدادها و بروز خلاقیتهای فردی و در نتیجه ایجاد رضایت شغلی منجر شود. همچنین شغلی نامتناسب با استعدادها و تواناییهای فرد و استرس ناشی از آن میتواند باعث ایجاد مشکلات و نارضایتی و
استرس شغلی شود. در نتیجه رضایت کلی فرد از زندگی را کاهش می دهد. امروزه اهمیت و نقش تعیین کننده کار در ابعاد مختلف زندگی بشری آشکار است. زیرا
شغل علاوه بر تامین هزینه های زندگی، ارتباط مستقیمی با سلامت جسمی و روحی فرد دارد و زمینه رفع بسیاری از نیازهای غیرمادی او را نیز فراهم میکند. به طور کلی، تحقیقات نشان داده که
استرس شغلی تاثیر منفی و مستقیمی بر بهزیستی روانی بزرگسالان شاغل داشته، اما میزان تاثیر در زنان بیشتر از مردان بوده است. مطالعه حاضر بر اهمیت نقش
استرس شغلی با
سلامت روان کارکنان در تحقیقات جامعه شناختی و بهداشت حرفه ای تاکید می کند. بنابراین، دولت ها، سازمانها و سیاستگذاران باید سیاستهای دوستدار کار- خانواده را ایجاد و اجرا کنند که ممکن است برابری جنسیتی را ارتقا بخشد و شرایط اشتغال و کار را برای مردان و زنان بهبود بخشد. همچنین نیاز است که سازمانها به کارکنان خود آموزش دهند تا نیازهای حمایتی کارگران را به طور کامل درک کنند و به اندازه کافی برآورده کنند.