روایتگری بدن و خودرنجوری رستگارانه در شخصیت های آثار ساموئل بکت

Publish Year: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 128

This Paper With 14 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

ICRSIE06_460

تاریخ نمایه سازی: 8 اسفند 1400

Abstract:

اگر بشود گفت کنکاش در قابلیت های زبان و نیز جستجوی انحاء وجود از جمله مهمترین مسائلی است که اندیشه ی ساموئل بکت را به خود مشغول کرده اند، بی گمان وی این دو را جهت شناخت هر چه بهتر آدمی از خود و نیز ابزاری جهت برقراری ارتباط با دیگری به کار می گیرد. بکت متاثر از ثنویت دکارتی، با خلق زبانی نو بر آن است تا نشان دهد بدن تک افتاده و جدا شده از نفس ناگزیر است با تبیینی تازه به روایتگری خود در جهت رفع کاستی های نفس بپردازد. وی معتقد است زبان گفتاری دارای نقص ذاتی جهت برقراری ارتباط است. از این رو آدمی ناگزیر است در هنگام مراوده یا سکوت کند و یا به دروغ روی بیاورد. اما راهکار بکت برای رهایی از این بن بست، پناه بردن به بدن، اجزای بدن و حرکات آن است. او در آثارش شخصیت هایی را به تصویر می کشد که دارای بدن های معلول و فرتوت هستند و عمدتا به بیماری های مختلف مبتلایند. وی در پی آن است تا نشان دهد که با کمک گرفتن از بدن می توان ناتوانی ذاتی زبان را در برقراری ارتباط با دیگران تا حدودی رفع کرد. به باور بکت هرچه بدن رنجورتر باشد، تلاش آن برای دیده شدن مشهودتر است. از این رو شخصیت های آثار وی نه تنها گلایه ای از وضع اسف بار خود ندارند، بلکه همچون همراهی همیشگی عیب ها و نقص های بدن خود را می پذیرند و تا اندازه ای به آنها عادت می کنند که بشود گفت گونه ای خودرنجوری در رفتار و حرکات شان قابل مشاهده است. این مقاله می کوشد نشان دهد که در خلال جستجوی بکت برای دستیابی به قابلیت های زبان و نیز پرداختن به انحاء وجود، وی شخصیت هایی می آفریند که در انتهای سیر جستجوی خود به یک جور آرامش دست پیدا می کنند. آنها در پایان راه از سویی به تصویر اگرچه مبهمی از هویت خود دست می یابند. و از سوی دیگر، با فراتر رفتن از بدن های خود و مختصات فیزیکی جهانی که در آن دست و پا می زنند (به جای زندگی کردن)، از خلال یک جور مکاشفه به رهایی دست پیدا می کنند که برای آنها گونه ی تازه ای از رستگاری را رقم می زند.

Authors

امین عباسپور

دانشجوی دکتری فلسفه هنر، دانشگاه علامه طباطبایی

امیر نصری

استادیار ، دانشگاه علامه طباطبایی