نقش ذهن آگاهی در رابطه بین مهارت های ارتباطی با توانایی های شناختی، حل مسئله و آسایش روان شناختی در مادران دانش آموزان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شهر تهران abstract
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای
ذهن آگاهی در روابط بین
مهارت های ارتباطی با توانایی های شناختی، حل مسئله و آسایش روان شناختی
مادران دانشآموزان مبتلا به
اختلال طیف اتیسم بود. روش: پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش توصیفی- همبستگی با طرح معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش را ۵۷۱ نفر مادری بودند که فرزند دانشآموز مبتلا به
اختلال طیف اتیسم آن ها در مدارس مختص
اختلال طیف اتیسم (۱۱ مدرسه) و مدارس پذیرای
اختلال طیف اتیسم (۵ مدرسه) در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند و نگهداری آن ها را برعهده داشتند. از بین مدارس فوق تعداد ۷ مدرسه (۵ مدرسه مختص
اختلال طیف اتیسم و ۲ مدرسه پذیرای اختلال طیف اتیسم) به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و
مادران تمام دانشآموزان مبتلا به
اختلال طیف اتیسم این مدارس که تعدادشان ۲۳۰ نفر بود به عنوان گروه نمونه در نظر گرفته شدند و به پرسش نامه های توانایی های شناختی نجاتی (۱۳۹۲) سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (۱۹۹۶) آسایش روان شناختی ریف (۱۹۸۹)
مهارت های ارتباطی کوئین دام (۲۰۰۴) و
ذهن آگاهی براون و رایان (۲۰۰۳) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی برخوردار است. علاوه به راین،
مهارت های ارتباطی هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و به واسطه
ذهن آگاهی با توانایی های شناختی، حل مسئله و آسایش روان شناختی
مادران دارای دانشآموز مبتلا به
اختلال طیف اتیسم رابطه مثبت و معنی دار دارد (۰۵/۰P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، لازم است بهبود
مهارت های ارتباطی و مهارت
ذهن آگاهی مادران دانشآموزان اختلال طیف اتیسم، موردتوجه ویژه قرار گیرند. در جهت رسیدن به این مهم، پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی و دوره های توانمندسازی با هدف بهبود توانایی های شناختی، مهارت حل مسئله و آسایش روان شناختی این
مادران با استفاده از پروتکل ها و روش های مجزا و تلفیقی، بسته های آموزشی خودیاری و یا جلسات آموزشی مناسب اجرا در مدارس، موسسات و مراکز مربوطه در اختیار جامعه هدف پژوهش حاضر قرار گیرد.