مرور سیستماتیک رابطه بین سبک رهبری و اشتیاق کارکنان با عملکرد مالی

در دهه ی گذشته رویکرد شرکت ها در چگونگی برخورد با تحولات در حال رشد دنیای کسب و کار تغییرات اساسی یافته است. شرکت ها، به منظور رقابت بهتر حفظ و پشتیبانی از مشتریان و سهامداران، نیازمند به کارگیری ایده های راهبردی برای هدایت، سنجش و حفظ عملکرد منحصر به فرد خود هستند. در بخش مالی، به ویژه در سال های اخیر، پیش بینی عملکرد مالی از اهمیتی بسیار برخوردار شده است. رفتار مدیر یا رییس سازمان که باید نقش رهبری را بر عهده گیرد، بر افکار، احساسات و آرزوهای کارکنان تحت نظارت خود که موجب انگیزش و هدایت رفتار می شود، اثر می گذارد بنابراین سبک رهبری به عنوان عامل تسهیل کننده و برانگیزنده کارکنان به طور مستقیم و غیرمستقیم بر بازده کاری سازمان اثر می گذارد. به عقیده جانگ، رهبری عبارت از تاثیرگذاری بر افراد و گروه های درون سازمانی، کمک به آنها در ایجاد اهداف و راهنمایی آنها در جهت دستیابی به اهداف است. مفهوم اشتیاق کارکنان به عنوان یک بازخورد، متغیر مهمی است که به افزایش اثر بخشی سازمان کمک می کند. هرچه سطح اشتیاق کارکنان کارکنان یک سازمان بالا باشد، اثر بخشی آن نیز افزایش خواهد یافت. چنین به نظر می رسد که و سبک رهبری و اشتیاق کارکنان بر عملکرد مالی تاثیر دارد، بنابراین تحقیق در زمینه رابطه این متغیرها به پیشرفت سازمانها کمک نماید، بنابراین هدف از اجرای این تحقیق بررسی رابطه بین سبک رهبری و اشتیاق کارکنان با عملکرد مالی به صورت مرور منابع است.