نظریه مدیریت آمار

استیلا و نفوذ بیش از اندازه داده و آمار در چیدمان و ساختار نظامهای فکری بشر پس از نیمه دوم قرن بیستم، فرایند شکل گیری ساختار حکومتها، سازما نها، موسسه ها و شرکتهای بزرگ و کوچک را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. نتیجه مقدماتی این پژوهش نشان داد که نیاز به الکوهای ذهنی نوین، قواعد بکارگیری داده و آمار در سطوح مختلف جامعه، مفاهیم، باورهای تازه به آمار، نظریه های نوین آماری، ابزارهای اندازه گیری و سنجش در کاربرد آمار و چگونگی بکارگیری آنها و حراس شدید از چگونگی کنترل داده ها در میان مدیران ارشد کشورها و وجود نظامهای بازرسی و کنترل کیفی تولید داده و سایر مدلهای ذهنی دیگر در حوزه آمار، موقعیت و وضعیتی را به وجود آورده است که ضرورت مدیریت و کنترل داده ها و آمار را با روشهای مدیریتی نوینی اجتناب ناپذیر کرده است. این اتفاقات یا وضعیتها وقتی به یک نقطه تلاقی به هم میرسند به صورت مشترک در پی یک مدل و الگووارهی واحدی میگردند تا توانایی مدیریت آمار که در اختیار دولتها و حکومتهاست را داشته باشد. زیرا خلاا ناشی از توانایی علم آمار و ضعف در پاسخ گویی به مسائل و پرسشهای حوزه مدیریت فعالیتهای آماری، نیاز به یک علم نوظهور را ضروری می نماید. بنابراین پارادایمی نوین در جهان در حوزه فعالیتهای آماری، شکل گرفته است که ضرورت تبیین یک نظریه جدید با هدف تدوین اصول، قوائد، موازین هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی با عنوان مدیریت آمار را الزامی میکند. روش استفاده شده در این پژوهش براساس هدف، از تحقیقات بنیادی و نظری و براساس روش، از گونه تحقیقات توصیفی است. یافته های این پژوهش که با مطالعه فرایند تاریخی و کنونی فعالیتهای آماری ۱۳۱ کشور جهان بدست آمده است، نشان میدهد که نظریه مدیریت آمار میتواند جایگزین مناسبی برای علم آمار جهت مدیریت فعالیتهای آمار در جهان مدرن باشد.

Keywords:

مدیریت آمار , نظریه مدیریت آمار , پارادایم مدیریت آمار , علم آمار