هنراسلامی علیرغم گذشت زمان و درطول گذرتاریخی دارای هویت یکسان که همانا توجه به ذات اقدس باریتعالی بوده و هنرمند مسلمان نیز با این هدف و با توجه به قلبی و خلوص نیت همیشه ودرهرکجا که توانسته بود بوسیله خلق آثارماندگاری هنری درتمامی رشته های مربوط به هنراسلامی متذکر خداوند منان گردیده و درآفرینش آثار هنری خود به این هدف تعالی خود دست یافته بود این اعتقاد به وحدانیت خداوند درتمامی گستره هنر اسلامی و درعرصه هنر اسلامی به وقوع پیوسته بطوریکه تمامی آثار هنری فوق دارای یک وجه مشترک وهویت مخصوص به خود بوده که درادیان دیگر این وجه مشترک دیده نمی شود ازطرفی اعتقاد به دین باوری اسلامی دراوایل شکل گیری اسلام و بیان حرفی نو بوسیله دینی نوظهور نیازمند ابزارهای مختلفی برای این انتقال بوده که هنر و آن هم دریک چهارچوب دینی و با اعتقادات اسلامی که بطور اخص هنر اسلامی نامیده می شود باعث گردید تا هنر اسلامی آرام آرام و با تاثیر از فرهنگهای پیشین درابتدای امرظهور و به مرور با جذب و گزینش این هنرها به یک زبان و بیان مخصوص به خود دست یافته و درنتیجه شکل مناسبی را به خود بگیرد و برای خود هویت پیدا کند.