مروری بر تصفیه شیرابه های محل دفن زباله توسط فرآیند های بیولوژیکی هوازی

Publish Year: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 346

This Paper With 16 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

MDCONF07_119

تاریخ نمایه سازی: 19 دی 1401

Abstract:

امروزه دفن بهداشتی رایج ترین رویکرد برای حذف زباله های جامد شهری است، اما یک عیب عمده آن تولید شیرابه های به شدت آلوده می باشد. شیرابه محل دفن زباله حاوی غلظت بالای COD و BOD بوده و عموما از مواد نامطلوب مانند آلاینده های آلی و معدنی ، مواد زائد خطرناک و فلزات سنگین تشکیل شده است این شیرابه ها باید قبل از تخلیه در محیط به طور مناسب تصفیه شوند. به طور کلی، ویژگی های شیرابه مانند COD، نسبت BOD/COD ، و سن دفن زباله از عوامل تعیین کننده ضروری برای انتخاب فناوری های تصفیه مناسب هستند. در این پژوهش به تعریف شیرابه، نحوه تولید آن در محل دفن زباله، توضیح ویژگی های آن وعملی بودن استفاده از تکنیک های بیولوژیکی هوازی مختلف برای تصفیه پرداخته می شود.فرایند های بیولوژیکی مختلف شامل لجن فعال،راکتورهای ناپیوسته متوالی، لاگون های هوادهی، راکتور های بیولوژیکی بستر متحرک و بیوراکتورهای غشایی، در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج به دست آمده نشان می هد که تکنیک های تصفیه بیولوژیکی با حذف مواد آلی تجزیه پذیر بیولوژیکی و درنتیجه حذف کارامد BOD، کاهش نیتراات آمونیومی از طریق فرایند های دی نیتریفیکاسیون/نیتریفیکاسیون قابلیت بالایی در تصفیه شیرابه های تازه دارند؛ .اما در حذف مواد غیرقابل تجزیه بیولوژیکی و به تبع آن حذف COD، حذف فلزات سنگین و به طور کلی در تصفیه شیرابه های قدیمی ناکارامد می باشند.می توان گفت تصفیه بیولوژیکی شیرابه به تنهایی قادر به تامین استاندارد های دقیق تخلیه پساب نیست و می بایست برای رسیدن به راندمان های حذف رضایت بخش تر این روش ها در ترکیب با سایر روش های تصفیه شیرابه( از جمله روش های فیزیکو شیمیایی) مورد استفاده قرار بگیرند.لازم به ذکر است که در میان فرایند های بررسی شده تصفیه به روش بیوراکتورهای غشایی(MBR) که تلفیقی از فرایند های بیولوژیکی و جداسازی غشایی می باشد،عملکرد بهتری در حذف COD (تا ۹۰% حذف) نسبت به سایر روش ها نشان داده است.

Authors

زینب قاسمی

دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی

افشین خشند

دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی