مقایسه ی میزان تفکر فلسفی با ویژگی های دموگرافیک مدیران بیمارستان های آموزشی اصفهان abstract
مقدمه: تفکر فلسفی فعالیتی است که با تمرکز فکر، حساسیت، ادراک و پیوند بین آن ها جهت فهم حقایق همراه است. تفکر فلسفی، مدیران را قادر می سازد تا در تصمیم گیری های کل امور سازمان، کمترین خطا را مرتکب شوند و ترکیب مناسب و معقولی بین نیروی انسانی و کل سازمان برقرار نمایند. این امر می تواند متاثر از
ویژگی های دموگرافیک مدیران باشد. مقاله ی حاضر با هدف تعیین میزان
تفکر فلسفی در
مدیران بیمارستان با
ویژگی های دموگرافیک آنان (نوع مدیریت، جنسیت و مدرک تحصیلی) انجام شده است. روش بررسی: روش تحقیق حاضر مقایسه ای بود. این پژوهش در نیمه ی اول سال ۱۳۸۹ انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی
مدیران بیمارستان های آموزشی در سه رده ی مدیران ارشد، پرستاری و مدیران اداری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده با انتخاب ۵ بیمارستان از بین ۱۱ بیمارستان آموزشی انجام شد. تمام مدیران این بیمارستان ها به شیوه ی سرشماری مورد سنجش قرار گرفتند. نمونه ی آماری ۸۰ نفردر نظر گرفته شد. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه ی
تفکر فلسفی محقق ساخته -برگرفته از مدل اسمیت-، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: نمره ی
تفکر فلسفی بر اساس
ویژگی های دموگرافیک مدیران در مردان ۷۴ و در زنان ۷۱ از ۱۰۰ نمره بود. در واقع نحوه ی
تفکر فلسفی در مردان بیشتر از زنان بود. نمره ی
تفکر فلسفی در هر سه رده ی مدیریتی به طور تقریبی یکسان بود و تفاوتی از نظر سمت مدیریتی مشاهده نشد. همچنین با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تفاوت معنی داری بین
تفکر فلسفی و مدرک تحصیلی مدیران یافت نشد (۰۵/۰ > P). نتیجه گیری: بین
تفکر فلسفی مدیران نظام سلامت و ابعاد آن (جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری) با
ویژگی های دموگرافیک مدیران از قبیل جنسیت، مدرک تحصیلی و رسته ی مدیریتی آنان تفاوت معنی داری وجود نداشت. در واقع، داشتن ذهنی فلسفی و پویا و برخورداری از انواع تفکر منطقی و خلاق، مشخصه ای است که هر انسانی با هر شخصیتی می تواند آن را کسب کند.