اعتماد جزء لاینفک عملکرد هر جامعه است. اعتماد به یکدیگر، به موسسات عمومی و رهبران ما، همه اجزای اساسی برای پیشرفت اجتماعی و اقتصادی است که به مردم اجازه می دهد با یکدیگر همکاری کنند و با یکدیگر ابراز همبستگی کنند. آموزش یک حق اساسی است و توافق عمومی وجود دارد که مقامات دولتی موظفند آموزش را برای همه در سطح پایه ارائه دهند. در نتیجه، طول تحصیل اجباری در طول چند نسل گذشته تمایل به گسترش داشته است. ساختار نظام آموزشی بسیار پیچیده است در حالی که برخی از موسسات آموزشی خصوصی بیشتر از یک وزارتخانه پیشرفت کرده اند با این حال همه آنها به دنبال منافع اقتصادی خود هستند که ممکن است بر اهداف آموزش تاثیر منفی داشته باشد. در این میان، اگر دولت ها نتوانند آموزش مورد انتظار جامعه و والدین را برای فراگیران فراهم کنند، والدین به سمت بخش آموزش خصوصی متمایل خواهند شد و این موضوع موجب می گردد تا بیش از پیش، از کیفیت آموزش در بخش دولتی کاسته شود. فراهم آوردن استانداردها و کیفیت مورد انتظار از آموزش بخش دولتی، وظیفه ای مهم برای تصمیم گیرندگان و مدیران بخش دولتی است و لازمه این امر، بررسی دقیق مشکلات و معضلات پیش روی مدارس دولتی است. با توجه به اهمیت این موضوع در نوشتار حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای، مشکلات و معضلات مدارس دولتی در فراهم آوردن آموزش مناسب و با کیفیت را مورد بررسی قرار داده و برخی از پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم ناشی از این مشکلات را مورد واکاوی قرار داده است.