چگونگی بازتولید قدرت طالبان در افغانستان بر مبنای تئوری کاتاستروف-چارچوب
Publish place: Defense policy، Vol: 31، Issue: 121
Publish Year: 1401
Type: Journal paper
Language: Persian
View: 217
This Paper With 27 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- I'm the author of the paper
Export:
Document National Code:
JR_JIHU-31-121_004
Index date: 17 April 2023
چگونگی بازتولید قدرت طالبان در افغانستان بر مبنای تئوری کاتاستروف-چارچوب abstract
هدف اصلی مقاله حاضر بررسی چگونگی بازتولید قدرت طالبان در افغانستان بر مبنای تئوری کاتاستروف «رنه تام» و نظریه چارچوب «اسنو» و «بنفورد» و همچنین ارائه راهکارهای دفاع از مرزهای شرق ایران است. در همین راستا سوالی که مطرح می شود عبارت است از اینکه «طالبان چگونه و با کاربست چه چارچوب هایی توانست در مدت زمان اندک بر بخش وسیعی از جغرافیای افغانستان مسلط شود؟ و راهکارهای حفاظت از مرزهای شرقی کشور در شرایط کنونی چیست؟». نتایج حاصل از تحقیق که با روش توصیفی-تحلیلی و همچنین با تلفیق نظریه «چارچوب» و «کاتاستروف» و طراحی مدل مفهومی جدید بدست آمده، نشان دهنده این است که نیروهای طالبان بر مبنای چارچوب تشخیصی توانستند پیش فهم ها وذهنیت خود را به بخش قابل توجهی از اجتماع افغانستان قابل پذیرش نمایند.براساس چارچوب پیش آگاهی، طالبان راه حل اصلی را در تشکیل حکومت و مفصلبندی ابعاد اجتماعی، فرهنگی،اقتصادی و سیاسی شهروندان در شریعت اسلامی مورد تفسیر خود دانسته و بر مبنای چارچوب انگیزشی در شرایط فعلی برخلاف گذشته، با وقایعی چون خروج نیروهای ناتو و بخصوص آمریکا، کمک های نظامی-اقتصادی کشورهایی چون پاکستان و توسل به وعده های جذاب هم انگیزه و توان تسلط کامل را باز یافته و هم کاربرد مذاکره را در کنار یورش مسلحانه لازم می داند.مجموعه این عامل فرصت لازمت جهت تشکیل مجدد دولت طالبان را فراهم ساخته است.دراین شرایط مهمترین راهکارهای حافظتی ایران در پاسداری از مرزهای شرقی عبارتند از:تقویت نیروهای مرزهای شرقی، صبر استراتژیک و پرهیز از کنش نظامی، بالابردن اشرافیت اطلاعاتی و تلاش در متقاعد کردن طالبان در حفظ آرامش و انعطاف لازم.
چگونگی بازتولید قدرت طالبان در افغانستان بر مبنای تئوری کاتاستروف-چارچوب Keywords:
چگونگی بازتولید قدرت طالبان در افغانستان بر مبنای تئوری کاتاستروف-چارچوب authors
محسن شفیعی سیف آبادی
گروه علوم سیاسی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه اردکان، اردکان، یزد، ایران