نگاهی به کاستی های مشاوره ای مدرسه ها و آموزگاران ابتدایی و نقش مشاوره ای آموزگاران از دید یک مدیر دبستان به همراه یک تجربه

Publish Year: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 36

This Paper With 6 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

NCPP09_398

تاریخ نمایه سازی: 6 اردیبهشت 1402

Abstract:

بخش زیادی اززندگی من و شمادر مدرسه سپری شده است ؛ زمانی به عنوان دانش آموزوزمان طولانی تری به عنوانمعلم . پس مدرسه جزئی اززندگی مابوده و هست . فکرمیکنم همه در این نکته اتفاق نظرداریم که یادگیریهای مدرسه دردرس وکتاب خلاصه نمی شود . بسیاری از خاطرات زندگی هرکدام از مادر مسیرمدرسه ، حیاط مدرسه ، راهروهای مدرسه و فضای مدرسه شکل گرفته است واز آنهاچیزهای زیادی یاد گرفته ایم . هنوز هم اگربه مدرسه ی دوران کودکی یا نوجوانی مان سربزنیم ، حال وهوایمان عوض می شود . به قول اندیشمندی : » شخصیت هرانسان درمیدان یا فضایی شکل میگیرد که در آن زندگی می کند . « مدرسه هم بخش مهمی از میدان زندگی ماست . نمی دانم آیاکسی درباره ی مقایسه ی نگرشهای معلمان قبل وبعدازورودبه این شغل پژوهش انجام داده است یا نه ؟ اگردیگرانی که به دنبال شغل هایی غیرازمعلمی رفته اند ، تصوراتشان از مدرسه به خاطرات ایام دانش آموزی محدود می شود ، ما معلمان خاطرات ونگرش هایی دو وجهی داریم که بیشترمواقع هم جهت هم نیستند . زمانی که دانش آموزبودیم ، شاید درمورد مدیر ، معلم و مدرسه طوری فکر می کردیم ، ولی بعد که معلم شدیم ، نگرش هایمان تغییریافت . زمانی دانش آموز بودیم وبا معلم یا معلم های متفاوت روبرو می شدیم ، اما الان معلم هستیم ودانش آموزان متعددی با ما روبرو هستند . از معلمی درسهای زیادی گرفته ایم وفهمیده ایم مسائل انسان ها همیشه چنان که فکر می کردیم ساده نیست . فهمیده ایم که نگاه کردن به چشم های سی ، چهل انسانی که دانش آموز ما هستند ، چه قدر می تواند معنی دارباشد و فهمیده ایم که انسان ها چقدر میتوانند به هم نزدیک ویا از هم دور باشند .معلمی دنیای ارتباط های انسانی است . خواسته یا ناخواسته درگیر مسائل زندگی دیگران می شویم و هر سال ، همان گونه که ما پا به زندگی دیگران می گذاریم ، آنان هم پا به زندگی ما می گذارند . همین الان که این مطلب را می خوانید ، می توانید شماری از دانش آموزان را به یاد بیاورید که مسائل و مشکلاتی داشته اند و شمارا هم درگیر کرده اند .ویژگی های معلمی از یک طرف و خصوصیت های فرهنگی ما از طرف دیگر باعث می شوند ، از زندگی دیگران فاصله نگیریم و به حل مشکلات تمایل نشان دهیم ؛ چه این مشکلات شامل مسائل درسی و تحصیلی باشد و چه مسائل خانوادگی و روان شناختی . در دوره ی آموزش ابتدایی کشور ما ، با وجود ضرورت های فراوان ، جایگاهی برای مشاور و مشاوره در نظرگرفته نشده است و معلم به اجبار ، در چاره جویی و مشکل گشایی برای معضلات دانش آموزان تنها می ماند . نگاهی به طیف مشکلات دانش آموزان دوره ی ابتدایی از قبیل : انواع اختلالات یادگیری ، مسائل خاص روان شناختی و اخلاقی ، اختلالات سازگاری ، مسائل خانوادگی و ... ، که به تخصص های گسترده ای نیاز دارد و مقایسه ی آن ها با آمادگی های تخصصی و حرفه ای آموزگاران ، معادله ی جالبی را رقم می زند .گاهی آموزگار در یک کلاس مجبور می شود هم زمان برای طیفی از مشکلات آسان تا مشکل مانند : انجام به موقع تکالیف ، مسواک زدن ، به موقع خوابیدن ، لکنت زبان ، دروغ گویی ، خودنمایی ، شب ادراری ، حسادت و ترس ، راه حل هایی بیابد با فرآیند آموزش را آسان کند . در موقعیت های زیادی ، آموزگار نه می تواند کنار بکشد و بی تفاوت بماند و نه از توانایی های لازم جهت حل مشکل برخوردار است . پس چاره چیست ! راهنمایی ها و کمک های پراکنده و موقتی که در مواردی کارساز می شوند و در مشکلات به نتیجه نمی رسند . برای بسیاری از معلم ها پیش آمده که دوست داشته اند به دانش آموزی کمک بهتر و موثرتری بکنند ، اما توانایی اش را نداشته اند .