معماری و هویت شهری المان ها با بررسی ادبیات نیما یوشیج در طراحی یادمانی برای ایشان

طراحی بناهای یادمانی مستلزم شناخت قوی از جهان بینی شخصی است که یادمان به نام ایشان بنا می گردد؛ زیرا که بنابه مثابه کالبد اوست که روحی دوباره در آن دمیده شده و جان یافته است. هرگاه نام نیما یوشیج را به زبان می آوریم،ذهن آشنا، ناخودآگاه به ادبیات خاص اشعار ایشان متبادر میشود. نیما در دامن طبیعت بکر یوش متولد شده و مادرطبیعت به مدد خلوص جوی های روان ، درختان سر به فلک کشیده و کوه های ستبرش از او شاعر ساخت، شاعری کهادبیات فرانسه را با شعر کلاسیک ایرانی در هم آمیخت و پدر شعر نوی فارسی شد. در تاثیرات بی بدیل طبیعت بر شعرنیما همین بس که کلمات غالب شعرهای او عباراتی برگرفته از طبیعت مازندران است که در بیشتر موارد نیز به همانبیان محلی به کار برده شده است. ازین روی، در طراحی یادمانی منتسب به نیما، شاید انعکاس بکارت طبیعت یوش کهدر گوشه و کنار اشعار نیما به چشم میخورد، لازمه روح بخشی به بنا باشد. از آنجا که ایران مهد هنر، معماری و شعراست و یادمان ها و آرامگاه های بی بدیلی در تجلیل از مقام برخی شعرای بزرگ در این سرزمین برپا گشته است، بر خودلازم دانستم تا رابطه شاعر و بنای یادمان او را در قالب نمونه موردی پدر شعر نوی ایران _نیما یوشیج_ بررسی نمایم. اینشاعر گرانقدر و انقلابگر، هنوز در زادگاه خود بنای یادمانی درخور جایگاه والای ادبی خود دریافت ننموده است و تنها قبرساده ایشان در میانه حیاط منزل پدری، سرمنزل عشاق شعر نو گشته است. در این مطالعه به روش بنیادی به بررسیجهان بینی نیما یوشیج و نکاتی که ادبیات ایشان را با معماری یادمانشان پیوند خواهد داد می پردازیم و سپس با روشتطبیق و ارزیابی اطلاعات حاصله از مطالعات میدانی و پیشینه تحقیق، نتیجه خواهیم گرفت که آیا میتوان از ادبیات بهمعماری رسید؟ اگر این امکان منطقی است، کاربرد ادبیات در معماری چگونه است؟ پاسخ این سوالات را در قالب بررسییادمان نیما یوشیج نتیجه خواهیم گرفت.

Keywords:

ادبیات , معماری , نیما یوشیج , یادمان