نامه سردبیر

Publish Year: 1389
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 39

متن کامل این Paper منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل Paper (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JSTP-3-2_001

تاریخ نمایه سازی: 10 مرداد 1402

Abstract:

پس از حمد و ثنای خدای یگانه و درود به رسول فرزانه؛ از آنجا که این ویژه نامه را (که اولین تجربه این گونه ای برای فصلنامه است) به سیاست گذاری فناوری اطلاعات و مدیریت دانش اختصاص داده ایم، در سر مقاله آن نیز به موضوع مدیریت دانش و فقدان چرخه آن در دانشگاه ها می پردازیم. واقعیت آن است که علیرغم تمام تحولات سال های اخیر، هنوز هم هویت آموزشی بر دانشگاه های ما غلبه دارد و تراکم منحصر به فرد قابلیت های نخبگی و نیروی جوان آن عمدتا بر فعالیت های آموزشی تمرکز یافته است. امادر حوزه پژوهش، هنوز هم دانشگاه در یک چرخه باز قرار دارد و لذا قابلیت ها، دانش بومی و فناوری های حاصل شده در آن رسوب نمی کند. از اینجاست که می بینیم که تعداد کثیری از پروژه های قرارداد شده با دانشگاه ها به نتیجه قابل قبول و نهایی (یعنی حل مشکل کارفرما) نرسیده و عجیب تر آنکه در مواردی هم که به شکل استثنا و (عمدتا به مدد توانمندی و یا پیگیری یکی از اعضای هیات علمی) جواب خوبی به دست آمده است، نتیجه حاصله، قابل تکرار، توسعه و اشاعه توسط سایرین نیست زیرا دانش حاصله را نتوانسته ایم تدوین و جذب کنیم. شاید علت آن است که مدیران و پژوهشگران ما، عمدتا توجه ندارند که علم بر ساخته ای اجتماعی است که در شبکه ای ناهمگن و نامتجانس از آدم ها، نهادها، اشیاء، ابزارها، قوانین، هنجارها و غیره رشد و عمل می کند. پژوهش هم صرفا یک عمل معرفتی فنی- آکادمیک نیست بلکه یک فرآیند اجتماعی نامتجانس است که کنشگران آن از طریق شبکه سازی با کنشگران اجتماعی، فرهنگی، مدنی، دولتی، بازار و حوزه عامه و رسانه، فعالیت می کنند و این تعاملات شبکه ای، انواع برخوردهای رقابتی یا همکارانه را در خود جای می دهد. پس بسیار ساده اندیشی است اگر پژوهشگر ما گمان کند که می تواند در محیط انکوباتوری دانشگاه و آزمایشگاه خود تحقیق کند و از بکار گرفته نشدن آن توسط مدیران بنالد. این رفتار بدان می ماند که مادری فرزند نارس درون رحم خویش را در پنج ماهگی به دنیا آورد و رها کند؛ فرزندی که اگر هم اتفاقا توسط پرستاران دلسوز و به یاری انکوباتورهای مصنوعی زنده بماند برای همیشه نیاز به دریافت کمک از سایرین خواهد داشت و نمی تواند به بالندگی و رشد انسان های عادی دست یابد. چنین مادری هم هرگز نخواهد توانست مدیران بیمارستان را مسئول مشکلات فرزند خود قلمداد نماید. دانشگاهیان ما باید زنجیره ارزش فعالیت های خود را خوب بشناسند و بتوانند که هر مرحله از این زنجیره ارزش ساز، منطق و قواعد خاص خود را دارد و نمیتوان با اتکا به قواعد مراحل اول زنجیره (مثلا داشتن مقالات متعدد)، در مراحل انتهایی زنجیره (مثلا برنده شدن یک مناقصه بزرگ فناورانه) هم موفق بود. طبیعی است که همه دانشگاهیان و نخبگان هم نمی توانند به شکل انفرادی در تمام زنجیره مزبور، موفق باشند و دانشگاه باید در اشکال گوناگون، این سرمایه های انسانی را در ظرف های مختلف در کنار هم قرار دهد تا آنها متناسب با نیاز هر مرحله از زنجیره ارزش ساز، هویت پیدا کنند و از عناصر منفرد نخبه، ظرفیت های کارآمد و اثربخش آفریده شود. با این ترتیب، کلیه کارکردهای متنوع نظام نوآوری: نظیر کارآفرینی، خلق دانش، هدایت جریان نوآوری، اشاعه دانش، تخصیص منابع، شکل دهی بازار و ائتلاف و مشروعیت بخشی به فعالیت های نوآورانه، در جای خویش و به صورت مکمل هم شکل می گیرند و مدل های موفقی از کسب و کارهای پژوهشی، جلوی روی جامعه قرار خواهد گرفت. برای این منظور دانشگاه ها به ساختارهای جدید و منعطف و مقررات نوینی نیاز دارند. جایگاه های مدیریتی و شغلی ما در دانشگاه ها، تا به حال فقط بر روی خلق دانش (یعنی یکی از کارکردهای فوق) تمرکز داشته اند. سازمان دهی جدیدی نیاز است تا بتوانیم برای همه این کارکردها، مدیران و مسئولانی در دانشگاه ها داشته باشیم و از آنها برای خلق ثروت (و نه تقسیم متداول بودجه های دولتی) بهره بگیریم.

Authors

سید سپهر قاضی نوری

دانشیار دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس